میکسر

(همه اسامی مستعار هستند)

باز یک پروژه فیلم دیگه تموم شده و من خسته از همه چی بعد از چند وقت شب بیداری می تونستم بخوابم .
با همه خداحافظی کردم سریع اومدم خانه تا با خیال راحت و بدون استرس کار یک کم استراحت کنم .
از تو راهرو اپارتمان صدای زنگ تلفن خونه رو شنیدم سریع دویدم تا به تلفن برسم .
الووو
سلام پسر خوبی ….

رفیقم مهرداد بود میگه امشب مهمونی یکی از بچه ها هست حال داری بیایی صاحب مهمونی خیلی اصرار کرده بود به مهرداد که من را راضی کنه تا بیام
راستش از وقتی درسم تموم شده بود اومده بودم ایران به خاطر مشغله کاریم دیگه وقت رفتن به این جور مهمونی ها رو نداشتم
برای اینکه حالم هم عوض بشه و دیگه زشت بود باز دست رد به سینه این یکی مهمونی بزنم قبول کردم
قرار شد شام بخورم ساعت ۹ مهرداد بیاد دنبالم
یک کم اسراحتی کردم تا خستگی در کنم و وسط مهمونی بیهوش نشم از خستگی
ساعت ۸:۳۰ بود تلفن زنگ زد منم که روی مبل مثل جنازه خابیده بودم دقیقا شبیه برق گرفته ها از خواب پریدم …
تلفن را برداشتم هنوز بین خواب بیداری بودم
مهرداد : سلام اماده شدی دارم میام دنبالت
من : واسه چی …؟
مهرداد ؛ خره برای مهمونی دیگه …
من : کدوم مهمونی … اهان نه هنوز اماده نیستم خواب بودم ۹:۳۰ بیا دنبالم تا اماده شم
مهرداد : خاک تو سرت یک دفعه نریم مهمونی دیگه / باشه اماده شو ۹:۳۰ میام دنبالت تق ……

سریع رفتم حموم ….
یک لباس درست حسابی هم ندارم تازه هنوز شام نخوردم ای خدا اصلا این جور کارا به من نیومده…
یک کت شلوار پیدا کردم از شانسم چند وقت پیش که داده بودم اتوشویی هنوز نپوشیده بودم
یک کم شیک شدم خودم خوشم اومد انقدر که به خودم نمیرسم یک دفعه که تیپ میزنم خودم حال می کنم

۹‫:‬۱۵بود که مهرداد زنگ خونه رو زد منم سریع رفتم پایین …
مهرداد داداش من هنوز شام نخوردم
مهرداد : زرشک … اشکال نداره الان یک کاریش می کنم …
راه افتاد جلو یک ساندویچ هایدا وایستاد یک ساندویچ بهم داد راه افتادیم طرف فرمانیه
خلاصه ۱۰ رسیدم مهمونی/ مهرداد انقدر فهشم داد دیگه داشتم سر درد می گرفتم
مهرداد جونه مادرت بس کن حوصله ندارم
زنگ زدیم رفتیم تو خونه عجب جای بود خونه قبلی این صاحب مهمونیه هم همین شکلی بود کلا اینا خیلی پول دار بودن
رفتیم تو خونه وای بیشتر دوستای قدیمیم رو دیدم خیلی خوب بود شروع کردیم صحبت کردن
چیزی میز خوردن بچه ها رو میدیدم سلام الیک میکردم
مهرداد وسط مهمونی پیدام کرد دستم رو گفت بیا میخوام چند نفر رو بهت معرفی کنم
کشون کشون منو برد گوشه خونه ۳ تا دختره واستاده بودن
رفتیم جلو مهرداد گفت بفرما اینم مازیار دوستم همون صدا برداره فیلمه که گفتی همینه …
دختره دستش رو جلوم دراز کرد گفت من گلسام دختر بعدی دستش رو دراز کرد گفت منم الناز
اون یکی هم گفت منم گلشید …. گفتم خیلی خوشبختم منم مازیار هستم یک کم صحبت کردیم
ازشون اجازه گرفتم جدا شدم ازشون رفتم دنبال دوستای قدیمیم …
اخر مهمونی داشتم از دوستام خداحافظی می کردم که گلسا دوید اومد جلو گفت اقا مازیار این شماره تلفن منه بهم زنگ بزنید منم شماره رو ازش گرفتم گفتم چشم ….
و رفتم
انقدر خسته بودم که نفهمیدم چه طوری خوابم رفت …
چند روز بعد یکی از کارگردان های که معمولا تله فیلم می ساخت بهم زنگ زد برای کارش
منم سریع قبول کردم چون از دوستام بود و کاره تل فیلم زیاد طول نمی کشه …
فرداش سره صحنه فیلم برداری حاضر شدم
وسط فیلم برداری کاگردان انتراک داد برای استراحت … موبایلم زنگ خورد
تلفن برداشتم
گلسا : سلام اقا مازیار .گلسا هستم
من : گلسا …؟
گلسا : تو مهمونی شماره موبایلم رو بهتون دادم یادتون نیست …
من : بله بله یادم اومدم شرمنده کارم زیاده یادم رفته بود …!!
کمی با هم صحبت کردیم گلسا از من چنتا سوال تخصصی کرد معلوم بود یک چیزی هایی بلده
ازش پرسیدم معلومه یک چیز های از صدا برداری بلدی ها
گفت اره چند وقتی هست با یک خواننده معروف (که اسمش هم گفت ولی خوب اینجا نمی گم ) استدیو زده و قراره کار های قوی در اینده بدن بیرون جدیدا میکسر صدا خریدن که کار کردن باهاش بلد نیستن
مدل میکسر رو گفت من قبلا باهاش کار کرده بودم چیز مهمی نداره فقط یک خورده پیچیده بود
باهاش هماهنگ کردم فردا برم استدیو اونا
فردا نزدیک های ظهر گلسا نزدیک میدون ولیعصر سوارم کرد
درباره کار صدا چندتا سوال کرد تا برسیم به مقصد
با ورودم به استدیو اصلا باورم نمی شد تو ایران به صورت زیر زمینی یک همچین استدیو مجهزی وجود داشته باشه کمه کم ۷۰ ۸۰ میلییون خرج برداشته بود فقط از نظر فنی حالا جا و مکانش بماند که از خانه من بزرگ تر بود
گلسا میکسر رو به من نشون داد و شروع کرد درباره مدل میکروفون ها و مانیتور های که دارن صحبت کردن و توضیح دادن من داشتم به مغزم فشار می اوردم تا کار دکمه های این میکسر یادم بیاد
گلسا گفت صبر کن تا دوستم هم بیاد برای ما توضیح بده چند دقیقه بعد این اقا خواننده هم وارد شد
قبلا چند بار دیده بودمش با اومدنش شروع کردم روش کار میکسر را توضیح دادن یک ۲ ساعتی حرف زدم دیگه کف داشتم می کردم . چنتا هم مشکل دیگه داشتن که براشون توضیح دادم ساعت شد ۳:۳۰

من : دیگه سوالی مشکلی نیست …؟
گلسا : تشکر سوالی نیست
خواننده : تشکر اقا مازیار اگر باز مشکلی بود با شما تماس میگیرم گلسا من باید برم دیرم شده
و رفتش
گلسا گفت مازیار بمون زنگ بزنم نهار بیارن خسته شدی بس که حرف زدی
من : این رفیقت چه را این طوریه تو یک روزی معروف شودی خودت رو این جوری نگیری واسه ما ها …
گلسا خنده ای کرد به طرف تلفن
بعد از صرف غذا
گلسا بهم گفت یک شعر دارم با یک اهنگ می تونی الان برای تست دستگاه ها یک قسمتش رو بخونم
گفت برو جلو میکروفون
برای تنظیم میکروفون یکم تست گرفتم
جای میکروفون بد بود رفتم تو اتقاق اکوستیک برای تنظیم میکروفون
به گلسا گفت برو کنار تا این میکروفون رو بکشم جلو داشتم تنظیم میکردم میکفرون رو گلسا اومد از پشت بهم چسبید بهم گفت مازیار مرسی خیلی کمکمون میکنی
گفتم این حرفا چیه حالا بعدا جبران می کنی از خجالتمون در میایی
از پشت که منو گرفته بود دستش رو گذاشت رو کیرم گفت الان نمیشه جبران کنم …
گفتم فکر نمی کنی یکم زوده …
گلسا : نه دیر هم شده منو چرخوند زانو زد جلو پام کیرم رو از شلوارم در اورد شروع کرد به ساک زدن خیلی حرفه ای می خورد
بلندش کردم یک لب محکم ازش گرفتم دکمه های مانتوش رو باز کردم تیشرتش رو دادم بالا شروع کردم به خوردن سینه هاش … سینه های خیلی سفت و شقی داشت خیلی کیف می کردم محکم توی دستم میگرفتمش …
همین طور که داشتم سینه هاشو می خوردم دستمو کردم توی شورتش شروع کردم به مالیدن چوچولش و انگشت کردن کسش دیگه داشت صداش را بلند می کرد و اهو ناله می کرد
برش کردوندم دست هاشو زدم به دیوار از پشت کیرم رو کردم تو کسش شروع کردم تلمبه زدن
گلسا همش قربون صدقه کیرم می رفت و این منو بیشتر حشری می کرد
سعی کردم سرعت رو بیشتر کنم گلسا یک جیغ کشید یک نفس عمیق کشید
منم کیرم رو کشیدم بیرون شروع کردم به مالیدن کسش ….
گفتم بشین بخورش … دوباره گلسا شروع کرد به خوردن کیرم
بدنش واقعا داغ شده بود انگار تب داشت غیر عادی بدنش داغ شده بود
خوابودنمش روی زمین پاهاش رو باز کردم شروع کردم تلمبه زدن توی کسش دیگه عرقم در اومده بود
سرعتم رو بیشتر کردم گلسا یک جیغ کوچولو زد من کیرم رو کشیدم بیرون ابم رو خالی کردم روی شکم گلسا ….
بلند شدم یک دستمال کاغذی دادم بهش خودمون رو تمیز کردیم
گلسا : مازیار ممنون خیلی خوب بود
من : این حرفا چیه الان دیگه بی حساب شدیم
گلسا : خنده ای کرد … گفت بیا بریم دیگه من خیلی نیاز به یک دوش دارم
از استدیو اومدیم بیرون
همون جا که منو سوار کرده بود پیاده کرد
از اون روز به بعد گلسا رو فقط تو مهمونی ها دیدم یکی دوبار هم سوال داشت بهم زنگ زد ولی دیگه نشد یک سکس دیگه با هم داشته باشیم

نویسنده : صدابردار

دکمه بازگشت به بالا