زنی عاشق آنال سکس 10

سیروس ,سحر و مونا رو با خودش برده بود و من نمی دونستم اونا در چه وضعی هستند . راستش کونم کمی درد گرفته بود ولی با همه اینا دلم می خواست بدونم که کیر سیروس در چه وضعیتیه . از کیر سهیل و سامان درشت تره یا نه .. در همین لحظه صدای جیغ سحر رو شنیدم که می گقت وووووووییییییی وااااااااییییییییی مامان جان من مردم .. بکش بیرون بد گذاشتی .. .. راستش سه تایی مون دستپاچه رفتیم به محلی که سیروش و سحر و مونا بودند . سحر از حال رفته بود اومد و خودشو انداخت بغل من .. . حق داشت . صد رحمت به کیرای سهیل و سامان . این یکی با این که قدش کوتاه تر بود ولی کلفتی عجیبی داشت به این حال کمی سحر رو نصیحت کرده و دستی به سر و روش کشیدم و گفتم دختر عمه همینه دیگه . هر کی خربزه می خوره پای لرزش هم می شینه . در هر حال ما ضامن دار کلفتی و لاغری کیر مردا نیستیم تازه کیر هر چقدر درشت تر باشه بیشتر حال میده . من تعجب می کنم این جوری که خودتون گفتین و پسرا هم از شما تعریف کردن شما استاددکون دادن بودین . امشب چرا این قدر آبرو ریزی کردین . حداقل یه امشبو تحمل می کردی واسه دفعه بعد به این زودی قول نمی دادی . همه این حرفا رو جایی به سحر زدم که بقیه نشنون . -شما دو تا امشب یه چیزیتون میشه . ظاهرا از اولش هم با بی حوصلگی اومدین . این که نمیشه این همه کیری که تا حالا نوش جون کردین به اندازه خیار قلمی بوده باشه .. آبروی ما پیش این پسرا رفت -بس کن آتنا تو یکی دیگه این قدر به من سر کوفت نزن . -ببین سحر منم درد دارم منم دارم تحمل می کنم . مهمون دعوت کردیم باید کاری کنیم بهشون خوش بگذره باور کن من حتی حاضر بودم همون اول به سیروس بگم بیاد با من باشه ولی به احترام شما دو نفر و این که نمی خواستم فکر کنین که رو دستتون بلند شدم گذاشتن اون بیاد نزد شما .  یه نگاهی به سیروس و مونا انداختم انگاری سیروس دیگه از کردن کون مونا هم نا امید شده بود و کیرشو فرو کرده بود توی دهنش . خودمو بهشون نزدیک کردم . دلم می خواست منو با خودش ببره .. ظاهرا مونا و سحر سیراب شده به نظر می رسیدند . اصلا نمی دونم چشون بود . نباید تا این حد سوسول بازی در می آوردند . ..سیروس بدون این که توی دهن مونا خالی کنه کیرشو بیرون کشید و رفت طرف سهیل و سامان . -حق با شما بود . یه اشاره ای به من کرد و گفت مثل این که این خانوم خوشگله باید درد ما رو در مون کنه . منم خودمو به نزدیکش رسونده بودم .  سیروس که شورتشو بالا کشیده بود دستمو کشید و با خودش برد به یه اتاق دیگه .. -آتنا جون می دونم  بعد از ظهری تا حالا زیر دو تا بار سنگین بودی . از جیبش یه ژلی در آورد و گفت حجمش زیاد نبود وگرنه به کون سحر و مونا می مالیدم که ردیف تر شه . فقط برای یه نفر مناسبه .. من الان اینو می مالم به کونت . اگه کیر رو یه بیست دقیقه  بعد توی کونت فرو کنم بهتره . این ژل کمی بی حس و مقاوم می کنه . فدات شم . نازتو بخورم تو مثل اون دو تا بچه ننه نیستی . بغلم کرد و ژلو مالید به انگشتش و بعد همون انگشتو فرو کرد دور کونم و علاوه بر اون قسمتی از روی سوراخ کونمو هم مالید ولی درد داشت دیوونه ام می کرد . همون فرو رفتن انگشت توی کون یه فشار عجیبی رو به من وارد کرده بود . ولی وقتی که رو کردم و بغلم زد احساس آرامش کردم .  شروع کرد به میک زدن سینه هام و دستشو گذاشت روی کسم . نمی دونم چرا اصلا دوست نداشتم برم برای شام با این حال دو تایی مون پا شدیم رفتیم و سیروس هم می گفت که ژل اثرشو بذاره .. مونا و سحر خیلی ناراحت بودند . سهیل و سامان اونا رو خیطشون می کردند . یه خورده دلمم برای دخترا می سوخت ولی گاهی وقتا یه جوری می شدند . نباید این قدر هم سخت می گرفتند . راستش سعی کردم دیگه زیاد نخورم .  یه بیست دقیقه ای  از ژل مالی شدن کونم می گذشت . سیروس گفته بود این از اون اصل های معجزه گره که اصلا زن درد حالیش نیست وقتی کیر میره توی کونش .. سریع  بدون این که به موهای سرم آب بزنم یه دوشی گرفته فقط شورت پام کردم و بر گشتم . سیروس قبل از من منتظرم بود . رفته بودیم به اتاق خواب . -درو ببندم سیروس جون -آره عشق من .. اون هیکلش درشت تر از سهیل و سامان بود . سرمو گذاشتم رو سینه اش و با موهای سینه اش بازی کردم . خیلی خوشش میومد چشاشو بسته بود . -آتنا کونت چطوره . -عالی منتظر تشریف فرمایی سرور خودشه . اصلا درد ندارم . حس می کنم که رویه آتیشی آب ریخته باشن . -خب الان بهترین موقعیه که  حال کنیم . . یه نگاهی به کلفتی و شقی کیرش انداختم .  درازی اون از پونزده شونزده بیشتر نمی شد … ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا