مردان مجرد , زنان متاهل 20

سمیر حس کرد که با دم شیر بازی کرده ولی حالا اون شیر رو می دید که نه تنها غرشی نداشته بلکه منتظر حرکت بعدی اونه . گلوریا حالا دوست داشت که سمیر قبل از این که بره به قسمتهای پایین تر یه سری به سینه هاش بزنه . ولی پسر ششدانگ حواسش بود پیش باسن زن … گلوریا نیمتنه بالای بدنشو حرکت داد . طوری که سینه هاش  حرکتی داشته باشه که توجه سمیرو به خودش جلب کنه .. پسر با این گونه حرکات زنانه آشنایی داشت . دیگه دونسته بود که نونش توی روغنه .. هم از این که تونسته این زنو زیر کیر خودش داشته باشه و هم این که به کار نون و آبدارش در این خونه ادامه بده ..  با هر دستش یکی از سینه های گلوریا رو گرفت

دکمه بازگشت به بالا