نادر و نازنین 112
–
ازهفدهم هیجدهم دی ماه تا اواخر ماه چند روز نازنین بهم بی توجه بود . یکطرفه چت می کردم . ایمیلی بهم نداد حداقل در آرشیوم چیزی ندیدم .. نمی دونم جواب تلفن منو داده باشه یا نه . هرچند که فکر نمی کنم ما در طول این ماه این قدر از هم بی خبر بوده باشیم .. ولی از تناقض رفتاری های نازنین این که واقعا سخت بود شناختنش و این که من چون نزدیکش نبودم و منو نمی دید تحت تاثیر اونایی قرار می گرفت که نزدیکش بودند . از طرفی شرایط زندگی منم طوری بود که اون احساس اینو نداشت که بتونه به من تکیه کنه و مهم تر ازهمه اینها این اون بود که تونسته بود خودشو با تفاوت سنی ما هماهنگ کنه خانواده چی ; و شاید عشق ما برای اون به اون حدی نرسیده بود که بخواد گذذشتی فوق العاده در قبال حمایت از من در برابر خانواده اش داشته باشه پنج روز قبل از روزشوم رابطه مون و این که چند روز تنها با خودم چت می کردم این صحبتا رو با هم داشتیم دو تا پیام اول من مربوط به ژانویه بوده و نازنین بعد از چند روز غیبت در ژانویه وارد گود میشه … با خودش کشمکش داشت .. کلنجار می رفت . سردرگم شده بود نمی دونست چیکار کنه .. و منم ازش انتظار داشتم .. و نمی دونستم چه خبره ! هیچی بهم نمی گفت . تنها چیزی که می دونستم این بود که ازش انتظار دارم بهای عشقو بپردازه .. تلاش کنه .. یه کاری بکنه ..من دوستش داشتم و هنوزم با همه ستمگری هاش دوستش دارم .. با همه شیطنت هاش دوستش دارم . آدم که نباید فقط عاشق یه آدم کاملا خوب بشه که همش براش خوبی کنه .. آدم باید یکی رو حس کنه و بدونه که اگه بد باشه ولی درکش کنی می تونه با حس کردن عشق و زندگی بیاد سمت خوبی ها .. من نازنین رو اون جوری که بود می خواستم ولی اون اینو حس نکرد تازه اون بار ها و بار ها عشق و خوبی خودشو نشونم داد و من هرگز به خاطر اون روزای خوب به خودم اجازه نمیدم که یکسره محکومش کنم ولی قربانی این ماجراشدم .. اون منو نخواست ..منو گاهی پاسم می داد به دست روزگار می گفت نادر چرا نمیری یه دوست دختر دیگه بگیری .. اگه این کارو بکنی من ناراحت نمیشم .. دو حالت داشت یا خودش وابسته بود دلش برام می سوخت و یا می خواست عذاب وجدان کمتری حس کنه یا این که می خواست حس کنه که من دوستش دارم عاشقشم بهش وفادارم و دنبال یکی دیگه نمیرم .. اون خیلی حسود بود و می دونم اگه یه روزی برم دنبال یکی دیگه هر شرایطی داشته باشه بازم دلش یه جوری میشه و اینم چند تا چت بین ما .در دو سه روز آخر دی ماه ..
نادر : یادش به خیر روزایی که نازنین شور و حالی داشت و عشق ما واسش رنگ و بوی دیگه ای داشت !
یادش به خیر اون روزایی که بدون در آغوش کشیدنش رو آسمون حق خوابیدن روی زمینو نداشتم
یادش به خیر یادش به خیر اون روزایی که وقتی همو بغل می زدیم حتی در خیال و رو آسمون انگار غم و دلتنگیی نبود …
میرم بخوابم
آغوشم بازه ..ولی نازنینم عشقم .. نفسم جونم عمرم .. عزیزم ..قلبم .. جانم ..وجودم نیست
..وجودم نیست…..یعنی این جا نیست ..پیش من
حالا میرم بخوابم … بدون عشقم .. بدون وجودم …. بدون همه چیزم …. نمی دونم خدا و نازنین کجا هستند ….نادر تنها
نادر : بازم یواش یواش غروب میاد . نمی دونم چرا این روزا وقت عروب دلم می گیره ;!
شاید حس می کنم که با رفتن نور .. نور زندگی منم میره ..
دوستت دارم .. میگن کاش آدما قدر چیزایی رو که دارن بدونن
به خدا نازنینم من همیشه قدرتو رو می دونستم
از همون وقتی که قد توک یه سوزن بهم محبت می کردی تا به اون وقتی که عشقتو بیشتر از یه دنیا نشونم دادی ..
من همیشه قدر تو رو می دونستم
………….من با توام ..تویی وجودم ..منم می مانم همیشه … بیا ما با همیم ..من عاشق شدم ..من جان توام ..نو جان منی …من با توام .. بله دیوانتم .. تو جان منی من از توام .. از عشق تو من اون بالا بالا ام ولی دوست دارم ..تو رو خیلی صدا کنم ……… ترانه جان من از غزل سادات ..خواننده افغانی
صبح قبل از هشت که تو تاکسی بودم برای یه تلفن از این ور شهر به اون ور شهر می رفتم
از رادیو داشت بر نامه ای در مورد صبر و شکیبایی پخش می شد
می گفت اگه صبر داشته باشید و طاقت بیارید خدا شما رو به خواسته ها تون می رسونه ..
اگه دلتون روشن و پاک باشه
می گفت صبر به آدم آرامش میده
روح آدمو می سازه
اونا رو گوش می کردم تا از تاکسی پیاده شدم
برای منی لحظه های سختو طی می کنم و کردم تا به آرامش های با تو بودن برسم
شیرینی صبر تلخ کاملا مشخصه
…….. بیا ما با همیم ..من عاشق شدم ..من جان توام ..تو جان منی …
نازنین : نادر نیستی اینجا;
قطعا سیستمت روشنه
نادر;
نادر : سلام عشقم
چند دقیقه پیش خواستم بیام نتونستم
یعنی وارد ایمیل نشد
جاااااااااااان عشقم .. عزیزم .. گلم .. عمرم قلبم جونم نفسم عزیزم … همه چیزم ..
ای که تو رویا هام بغلت می زنم
با عشقم با صداقتم بوی تنتو مو هاتو حس می کنم
لبامو می ذارم روصورتت و آروم آروم زیر گوشت بهت میگم که دوستت دارم
کجایی عزیزم
نازنبن : اومدم
سلام
نتم کلا داغونه انگار
دیر میرسه یا نیستی
نادر : هستم
نفسم
عشقم
عمرم جونم ..نازنینم
شبا که نمیای بغلم
الان بیا
نازنین : اوهوم میام; بغلتو باز کن
محکم بغلم بزن; داغ کن عشقتو
نادر : بیا عزیزم که خیلی عشق و هوس تو رو دارم
داغم
الان می دونم جور نیست
هر وقت هم جور شد صحبتی هم با هات سکس می کنم
نازنین : نااادر
نادر : ولی حالا بیا که خیلی داغ و سنگینم .. لباتو سینه هاتو صورتتو …. چشاتو همه جاتو می خوام .. یه جای تپل و گنده رو هم می خوام
نازنین : نازنین همه جاش مال توئه نادر
تو فقط دیدی لمس کردی حس کردی داغیو خیسیش رو
نادر : جاااااااااان عشقم نفسم ..جونم .. عزیزم .. هستی من ..مستی من .. قلبم .. هوسم .. وقتی بغلت بزنم عشق و هوسمو طوری نشونت میدم که حس کنی از اول زندگی مال هم بودیم و تا آخرشم مال همیم
نازنین مال منه ..جون منه .. هوس منه .. نفس منه .. عمر منه از نوک انگشتای پات تا تمام تار موهات همه رو می خورم ..همش مال منه
نازنین : یشب عشقت کلی اشکاش اومده :
نادر : چرا عزیزم ;
فدای اون حست بشه نادر
نازنین : دلم گرفته بود; با خودم میگفتم تا عاشق نیودم همه چیم اوکی بود ; فقط ی غشق کم بود. همه غبطه خونه خالیم رو میخوردنو به بی عرضگیم میخندیدن
حالا که سر پیری عاشق شدم همه چی ریخت به هم
نادر : تو که جوونی نازی .. من با این سنم عاشقت شدم
تو این حسو درم به وجود آوردی
نازنین : وای بهم نگو نازی
نادر : این جور که نیست که دیگه نتونیم با هم باشیم
نازنین : یاد نازی میفتم
نادر : یه خورده فیلمشون کن .. اعتمادشونو جلب کن
نازنین : نادر بحث با هم نبودن نیست
نادر: یه دو سه روزی دست از سرت بر دارن
بحث عشقه ;
بحث فکره ;
نازنین : فشار روانی بیشتر اذیتم میکنم
نادر : باور می کنی هر مشکل و معضلی باشه با یه در آغوش کشیدن خیلی آروم میشیم ;
نازنین : اینکه چرا اینطوری شد; چی میشه;
نادر : من حسمو بهت میگم و تو هم همین طور .. تن گرم ما از عشق میگه
ادامه دارد … ایرانی