خانواده خوش خیال 104
–
در سمتی دیگه فیروزه به حال خودش رو زمین دراز کشیده بود . یه نگاهش به آسمون بود و یه نگاهش به عرفان که داشت کون سارا دختردومی سامان رو می گایید که دقایقی پیش در حال سکس با اون بود . واسه لحظاتی هم چشاش به امیر و سامان افتاد که دو تایی شون داشتن سحرو می کردند . چشاشو گذاشت رو هم تا کمی آروم بگیره ..یک باردیگه نگاهش به عرفان و سارا افتاد . نگران عرفان بود از این که بی رویه انزال نشه و به خودش ضربه نزنه . و کمی هم نگران بود به خاطر این که عرفان خیلی غیرتی می شد و از این بیم داشت که نکنه پسرش با یکی از اونایی که با هاش در حال سکسه در گیر شه . خودشو به نزد عرفان و سارا رسوند ..