نادر و نازنین 92


نادر : سلام عشقم
همین الان یه ایمیل هم فرستادم
خوبی عزیزم ;
ازم فرار نکن کنارت می مونم
کنارم بمون
هیچ چی عوض نشده
موندن یا نموندن تو هیچی رو برای کسی سخت نمی کنه
فقط نموندن تو یعنی نا بودی من
یعنی مرگ من
یعنی بی حسی من
عصبانیت من
تند خویی من ..
تازه اگه زنده بمونم
مگه این چند بار که اومدم تهرون و بر گشتم از وقت کسی زدم ;
دیشب هم بهت گفتم فقط از وقت سایت  و داستان زدم
آروم آروم بیا بغلم .. بذار حست کنم ..
می خوام حسم کنی
من تنهام ..من بدون تو تنهام
چرا متوجه نمیشی
این جا منم که با ختم
تو دیگه تنهام نذار
تو دیگه شکستم نده
سرت رو بذار رو سینه ام
بذار نوازشت کنم
بذار به مردن فکر نکنم
بذار همه زندگیشونو بکنن
و من و تو هم همین طور
نازنین من ! شاید سنگی پشت من نباشه .. شاید من روماتیسم نداشته باشم .. اما انگار از همه طرف دارم سنگ می خورم ..
نازنینم … یه لحظه برق زندگی نازنین و نازنین زندگی رو حس کردم ..ولی کجا رفتی … مهربون من … کجا رفتی عشقم .. کجا رفتی عمرم … کجا رفتی همه کسم .. جونم . جانم ..نفسم .. هستی من … عزیزم … دلم واسه اون آغوش گرمت تنگ شده
نازنین نیومده کجا رفتی ;
اگه بخوای بازم بگی هیسسسسسسسس میگم باشه
فقط بیا توی بغلم
بذار نازت کنم
بذار بوست کنم
حتی اگه دوست داری لوست کنم
تو عشق منی
جون منی
عزیز منی
نازنین : همه ی این حرفها دلیل نمیشه
نادر توجیه
خودمونو گول میزنیم
نادر : نه اصلا این طور نیست نازنین
من دوستت دارم
ازت دل نمی کنم
فقط مردن منو ازت جدا می کنه
اصلا هم توجیه نیست
مگه با کسی حرف زدی که این جور نصیحتت کرده ;
 حالا ما مردا رعایت می کنیم
ولی حتی یک مرد می تونه با دو تا خواهر از دواج کنه
به شرطی که اون دو تا ندونن در دو شهر مختلف باشن
تو که گناه نمی کنی نسبت به کسی
گناه این می تونه باشه که نادر زندگیشو رو این موضوع بذاره
من و تو تا همیشه با همیم  هیشکی هم نمی دونه همون نهایت همون چیزی که می خواستیم …
هرچی می خوای اسمشو بذاری بذار
داشتن تو خواستن تو گناه نیست … اگه تو نباشی من می میرم … اگرم می خواستم زنده بمونم که نمی خوام
یک آدم پر خاشگر بد اخلاق تند خو می شدم
پس بودن تو خیلی بهتره
نادر : اگه اومدی این جا برو ایمیلمو بخون
راستش من قصد داشتم فردا بیام تهران و…
ولی به دلیلی جور نشد که بیام
نازنین : بخدا برزخم
نادر : سلام عزیزم
منم  دوزخم
مثل آتیش جهنم
به جهنم راضی شدم
تا می تونستم به آدم و جد و آبای نداشته اش فحش دادم
پدرسگ حوا … شیطان صفتا اگه  خلاف نمی کردن ما همون بالا بودیم
نازنین : یعنی تو اوج عصبانیت قهقهه زدم
نادر : چرا ; عشقم
نازنین : به این …… پدرسگ حوا … شیطان صفتا اگه  خلاف نمی کردن ما همون بالا بودیم
نادر : تمام تنم از دیروز تا حالا پوک شده
نازنین : نادر بخدا حالم بده
عصبیم با خودم کلنجار میرم
نادر : راست گفتی ولی اون جد و آبای نداشته آدم استاندارد تر بود
حالت بد نباشه …من یه چیزی می دونم دارم بهت میگم
مغزم داره می پاشه
تو فرشته ای هستی واسه نجات من ..نه این که بیام پیش پای تو بمیرم
نازنین : نادر راضی به زجرمی تو یعنی;
نادر : خدا هر کس رو به اندازه کاراش پاداش میده
نه نمی خوام زجر بکشی
وقتی اون چیزو پیدا کردم ازت می پرسم
نازنین : والا منکه از بدو خلقتم تا الان پاداشی ندیدم
نادر : جوابمو که گرفتم یا پیشم می مونی و دو تایی مون به آرامش می رسیم
یا به مرگم راضی میشی وقتی که نباشم تو هم راحتی
این حرفای مسخره چیه میزنی;
نادر من بهت قول میدم تا همیشه مال تو میمونم اما وقتی میام کنارت که صدو بیست سال دیگه بشه که …
قول شرف میدم نادر بهت
نادر : بذار حالا بگم که اگه دوستم داشته باشی راضی نمیشی که ….
نه .. نازنین
نازنین : اگه…!!!
نادر تو رو خدا عذابم نده
برا خودمم سخته ; نادر انقدر دیشب زار زدم
با تموم حسم; عشقم ; علاقه و روح و خواستنم ازت خواستم نادر که تصاحبم کنی
نادر : من دیگه جواب سوالمو گرفتم
حالا مونده پیدا کردن اون
و آخرین نامه ای که باید تکمیلش کنم
و نصفشو نوشتم
 مردن برای همه هست
اینا رو که میگی مسخره ام میاد نادر! تو چرا اینطوری شدی; نازنین :
نادر : من بوی مرگو .. هدیه مرگو از سمت تو احساس می کنم
من با تو نیومدم و نبودم که بخوام این جور ازت دل بکنم
مرگ مثل یک خوابه
نازنین : نادر ;
نادر : وقتی بمیری یهو بیدار میشی و می بینی رستاخیز شده
نازنین : چرا اینطوری دلمو میسوزونی;
نادر : جااااااااااان جون دلم ..نفسم … هستی من .. نفسم ..تو که زندگی منو نمی
خوای ..من که دارم میگم نفسم … عشقم … نفسی که می خواد خودشو ازم بگیر

ادامه دارد :ایرانی

دکمه بازگشت به بالا