مامان تقسیم بر سه 48

مبین دوباره شروع کرده بودبا ترانه های هوس انگیزی که گذاشته بودیم و صداشو کم کرده بودیم با یه تحرک و نشاط دیگه ای با هم حال می کردیم . . بازم مثل همیشه دلم نمی خواست که لحظه های عشق و هوس و سکس تموم شه . اون حالا شده بود همه دنیا و رویای من .  از طرفی دوست هم داشتم که ار گاسم شم ولی پس از از یه بار ارضا شدن بازم باید صبر می کردم .. -مبین پسرم .. راستشو بگو من برات اولی هستم تو که این قدر خوب کارتو واردی ;/; -مامان من تو اولی و آخری هستی .. -اوووووخخخخخ بیا ببوسمت . این قدر دیگه تعارف نکن . چهار روز دیگه باید بری زن بگیری . حالا اینو داشته باش و بذار منم اونو داشته باشم .  سرمو به طرف  کیرش گرفته تا وقتی تا انتها از کسم میاد بیرون و آماده حمله دیگه ای میشه بازم اونو ببینم . نمی دونم چقدرش توی کسم مونده بود وقتی که اونو بیرون می کشید فقط حسش می کردم . اونو کلفت تر و دراز تر از دقایق پیش می دیدم . چقدر دلم می خواست برم توی حموم و تو وان و حوضک حموم با هم باشیم . شکل این حوضک با اون وان های کلاسیک تفاوت داشت . خونه مون چند تا حموم داشت که از طرف اتاق خواب می تونستیم بریم به حموم اختصاصی .. . -مبین بیا بریم بریم حموم . می خوام اونجا هم یه صفایی بکنیم . نمی دونی چه حالی میده . ببینم از کون کف آلود خوشت میاد ;/; من اونو واست ردیفش می کنم . اصلا خودت می تونی هر جوری که دلت خواست ردیفش کنی . این جوری هم بهتره . و میلاد اگرم واسه دستشویی بیدار شه این دور و برا سر و صدایی نمی شنوه . البته این خودش یه بهونه بود چون اولا می دونستم سر و کله پسر سومی من پیدا نمیشه و در هم قفل بود واونم مسیرش این ور نبود . از طرفی من دیگه بی پروا شده بودم و به هر حال روزی هم باید سهم میلادو می دادم تا عدالتو تمام و کمال در حق پسرای خودم رعایت کرده باشم . با هم رفتیم به حموم ..  از همون حرکت اول به سوی حموم قر کونو شروع کردم . یه آب کف دبش داخل حوضچه  سه در دو به عمق بیشتراز نیم متر درست کرده بودم و خودمو انداختم داخلش و کف ها رو رو کونم پخش می کردم و نشون مبین می دادم .اونم با کف مالی رو کیرش دل منو می برد ..اون کنار حوضچه ایستاده بود و من اون داخل واسش عشوه میومدم . با انگشتام بهش اشاره می زدم که بیا دیگه -مامان بازم می خوای یا می خوای خودتو بشوری -دیوونه من اومدم این داخل تا تو با کیرت منو بشوری . اگه بدونی که اون داخل چه غوغاییه . شیطون بلا می دونست چه جوری دلمو ببره -بیا مبین جون . می خوای مامانتو آتیش بزنی .  اگه کیرت خوابیده بود یه حرفی . من که خودم دارم می بینم تو خودت چه جوری داری آتیش می گیری .. افتاد توی آب -مهسا جونم نمی ذاری که یه خورده با تماشای کونت و قر و اطوارش کیف کنیم . عجله داری ;/; -اووووووهههههه که این طور . نه چه عجله ای !  پس تو می خواستی باهام حال کنی . من یه جور دیگه ای فکر می کردم . باید منو ببخشی عزیز دلم . حالا که اومدی توی آب نگاش کن و حال کن . نمی دونم شما مردا چرا از هیکل و قالب کون خوشتون میاد . وقتی یه شلوار چسبون رو کون زن می بینین دوست دارین با همون کیرتون شلوارو جرش بدین و از همون طرف اونو بکنین .. ببینم جواب داری بدی ;/; به طرفم نزدیک شد و در حالی که دو تا دستاشو گذاشته بود رو کون کفی من و آه می کشید گفت اولا که خودش خیلی خوشگل و هوس انگیزه و دل مردا رو می بره . بعد دو تا برش کونمو از چاک وسط به پهلو ها بازشون کرد یه انگشتشو گذاشت روی کوس و یکی دیگه رو گذاشت روی سوراخ کون و گفت -مامان این راه سرسبز و هیجان و هوس انگیزیه که ما رو به مقصد می رسونه سیبل زیباست .اون دو تا هدفی هم که اون وسط هستند زیبا  هستند و به یک مرد انگیزه میدن . یک تیر یا میشه یک کیر وسه نشون .. -مبین این قشنگ ترین تفسریه که می شد از یه کون کرد -و مامان من که اهل چش چرونی نیستم ولی فکر کنم که این قشنگ ترین کونیه که در دنیا وجود داشته باشه -عزیزم مطمئنی که فلسفه نخوندی ;/; دستاشو دور کونم می گردوند . با حرفاش آتیش و حشر منو زیاد تر کرده بود . شاید تنها چیزی که در این دنیا از حد بی نهایت می گذره هوس یه زن باشه . اون یعنی زن فکر می کنه که حشر و اشتیاقش بیشتر از بی نهایته ولی بازم می بینه که داره بیشتر میشه  بیشتر از بی نهایت . اصلا با هیچ معیاری نمیشه هوسشو سنجید و یک آن این لذت و اشتیاق پس از ار ضا شدن زن اونو به یه آرامشی می رسونه که خیلی راحت می تونه با مشکلات زندگی و بد ترین ناملایمات کنار بیاد و من با داشتن پسرای گل و خوب و مهربون و فداکارم دیگه چه غمی می تونستم داشته باشم . … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا