لز با دختر خجالتی 36
–
انگشتای من با کس زهیدا حال می کرد . سرمون به هم چسبیده بود . دلم می خواست به چشاش نگاه می کردم . خوشحال بودم از این که با هم آشتی کردیم . -عزیزم دیگه ازم دلخور نیستی -واسه چی .. یه نگاهی به سمت چپم انداختم ببینم اونا در چه وضعیتی هستند . وووووووییییییی عجب شور و حالی داشتند اونا عین زنجیر به هم وصل شده بودند و معلوم نبود کی داره کجار و می لیسه .. . نغمه : من میگم اگه بریم رو زمین بهتره . بهاره: زشته استاد .. -باز بهم میگه استاد چند بار بهتون بگم اینجا منو به اسم صدام کنین . .. نغمه یه نگاهی به ما انداخت و گفت شما دو تا عاشق و معشوق که بهتون بد نمی گذره . این هفته رو که با هر دو تا تون حال کردم ولی صبر کنین با هاتون کار دارم . فکر نکنین به این آسونی ها از دستم در رفتین . -نغمه جون هر وقت اراده بفر مایید در خدمتیم . -خدمت از ما ای شاگردای زرنگ و با هوش ! صبر کن براتون بر نامه ها دارم . دخترای خوبی باشین و درساتونو خوب بخونین . می برمتون به گردش . زهیدا : نغمه جون این گردشها علمیه ;/; نغمه : اوووووففففف نگو و نپرس . یک تشر یح و آنا تومی به تمام معناست .. . زلیخا : من می میرم واسه این که کوس و کون ما زنا حسابی تشریح شه .. . بهاره : من که فکر می کنم اگه به دست مردا بیفته به مرده ما هم رحم نمی کنند . نغمه : راست میگی این جوری به این آقایون نگاه نکن و هی میگن ما شیر می کشیم پلنگ می کشیم ما قدرت بر تریم همش پوفه .. باد هواست . به محض این که یک زنو می بینن دست و پاشونو گم می کنن می خوان هر جوری شده هواشو داشته باشن . پاچه خواری می کنند . اینجاست که زن باید سنگین باشه . اگه یه خورده شل بیاد دیگه اون وقت باید کولی بده . نغمه جون هر چی می گفت درست بود .-زیبا حواست رفت پیش اونا -نمی دونم زهیدا جون . زلیخا با دو تا انگشتاش دو طرف کس نغمه رو به پهلو ها بار کرده و و اونو به همون صورت می گردوند . بعدش موهای بلند و بلوند نغمه رو زلیخا به صورت گیس در آورده و باهاشون باری می کرد .و پس از نوازش موهاش دستشو آروم رو کمرش گذاشت و از اون طرف بهاره طوری رفته بود زیر نغمه که راحت کسشو زبون می زد و سر نغمه هم رو کس بهاره قرار داشت . خلاصه سه تایی دنیایی داشتند و وقت تلف نمی کردند . .. نغمه به من و زهیدا گفت که شما دو تا دلداده اگه دوست دارین و پایین آزاد ترین می تونین هر جور که دوست دارین عمل کنین ولی یادتون باشه در هم پنج تایی هم خیلی حال میده . زهیدا : فدای حالت نغمه جون .. من و زهیدا اصلا رفتیم به یه اتاق دیگه . نباید این قدر به خودمون سخت می گرفتیم . . -دلم واست تنگ شده بود زیبا . واسه اون ناز کردنات . -بگو ناز و نوازش .. حالا کدومو می خوای -هر دو تا رو . -قمبل کن زهیدا . دلم برای خوردن نرم نرم کونت تنگ شده . با دستاش کونشو به پهلو ها بازکرد و من پهنای زبونمو از رو سوراخ کون به طرف کس می کشیدم . پی در پی این کارو انجام می دادم . دستمو هم به طرف سینه تو پر عشقم دراز کرده و آروم آروم چنگش می گرفتم -نکن زیبا .. یعنی بکن زیبا .. -خیلی حال داری و حال میدی زهی جون من . چقدر دلم واست تنگ شده بود .. -دوست دارم همش تو بغل تو باشم زیبا. سرمو گذاشتم رو کون قمبل کرده زهیدا و در حالی که با زبون کون و کپل اونو لیس می زدم دو تا از انگشتامو فرو کردم توی کسش وانگشت شستمو هم رو کون زهی جون بازیش داده و با همون حرکت انگشت توکس دیگه جیغ هوسشو برده بودم به آسمون .. -بکن بکن زیبا .. همین خیلی حال میده . بچرخون انگشتاتو توی کسم .. آهههههه آههههههه چقدرصبر کردم واسه این لحظه ها . چقدر بهم حال میده .. آخ دیگه حال ندارم . ولم نکن . یه کاری کن همین جا دیگه به آخرش برسم . …می دونستم چی میگه چی داره می کشه . یه زن وقتی به اینجا ی هوس می رسه تمام بدنش سست میشه مغزش انگار بهش فرمان نمیده دلش می خواد پوست تنش بترکه فرار کنه . از خوشی زیاد خودشو بزنه به در و دیوار . یه حالی می کنه که هم اون حالو دوست داره وهم می خواد به آخرش برسه . وقتی هم که لذتش کامل شد و رفت به کما .. حالا اون لحظه و یا ساعتی بعد دوباره می خواد بره به همون حالتی که بوده . همون شور و هوس و شهوت . . کارشو میشه به کار یه دختر بچه ای تشبیه کرد که خیلی شوخ و شنگ و شیطونه . یه بزرگتری رو اذیتش می کنه سر به سرش میذاره . بزرگه اونو به چنگش در میاره . دختره دست و پا می زنه میگه ولم کن .. وقتی که رها میشه دوباره مرض می ریزه میگه حالا بیا منو بگیر . چهار تا انگشتمو فرو کرده بودم توی کس .. اون طرف صدای ناله های هر سه تایی شونو به خوبی می شنیدم . می دونستم نغمه اهل وقت تلف کردن نیست …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی