خانوما ساکت 63
–
یعنی به نظر تو من خیلی سنگدلم ;/; -خانوم سروش چند بار بگم گاهی وقتا فکر می کنم اصلا دلی در سینه تون نیست . -فقط تو این طور فکر می کنی یا بقیه .. -چه فرقی می کنه -برام مهمه . -همه با هم فکر می کنیم . -راستش مهم نیست که زنا چی فکر می کنند . اونا از بس گستاخند . حرکات زشتی نشون میدن . گاهی وقتا اینجا رو با مجلس مهمونی زنونه اشتباه می گیرن . -ببخشید شما مذهبی خشک هستین ;/; -آقای هوشیار یا بهتره بگم هوتن خان . آدم بعضی وقتا رو منطق یه حرفایی می زنه . مدارکی هم داره ولی گاهی وقتا براحرفاش مدرکی نداره . اما احساسی قوی داره -میشه بفر مایید شما در چه مورد احساسی قوی دارید ;/; – امید وارم به خاطر احساس شخصی من منو محکوم نکنید . این یه حس زنونه هست . حسی که میشه اونو به نوعی و به شکلی در میون خانومای همکار دید و به احساسات اونا پی برد . -خانوم سروش ما در اتاق دفتر زیاد با هم کار نداریم . یه وقتی برای خوردن صبحونه داریم و کمی هم گفتگو .. خیلی عجیبانه نگام می کرد . همیشه حس می کردم که اون یه چیزی رو حداقل یه احساسی رو از من مخفی می کنه .اون واقعا تا چه اندازه از روابط من با سایر خانوما اطلاع داشت ;/; -خانوم سروش ازتون می خوام که صادقانه نظر یا احساستون رو در مورد مسائلی که آزارتون میده و یا فکر می کنین که مهمه بیان بفر مایید -رک بگم صمیمیت شما و خانوما در حد و اندازه ایه که فکر کنم اگه من اینجا نباشم اونا بدون روسری یا مقتعه و با حجابی ضعیف ظاهر میشن . -ببینم به نظر تو آدما باید مثل شما اخمو باشن ;/; ..طوری بهش بر خورد که تا چند لحظه جوابی نداشت که بده . -یکی اگه بخواد پاک باشه ..وظیفه شو به خوبی انجام بده اخموست ;/; خدا من چقدر بد بختم . چقدر من تحمل کردم . با بد ترین شرایط زندگیم ساختم .همیشه سعی کردم پاک بمونم . قدم کج بر نداشتم . اهل این مسخره بازیهایی که دخترای امروز در میارن و هفته ای یک دوست پسر عوض می کنند و گاهی هم در ان واحد با چند نفر هستند نبودم . ببخشید این جور راحت دارم با شما حرف می زنم . می خواستم شما در جریان باشین که این سنگدل این خصلت ها رو داره . -یه چیزی رو رک و پوست کنده بهتون بگم من یکی اگه جای شوهر شما می بودم همون اول خودمو می کشتم . -به چه حقی داری به من تو هین می کنی -این توهین نیست این یک واقعیته . توفقط واسه این که پستت رو داشته باشی بهت بگن خانوم مدیر خیلی کارا می کنی ..سیما در این جا آن چنان خشمش گرفته بود که بدون دور خیز گذاشت زیر گوشم . منم فوری جوابشو دادم . ملاحظه زن بودنشو نکردم . -منو آوردی اینجا تا اینو تحویلم بدی ;/; یادت باشه که اگه گزارش می نویسی بگی که ضربه اول رو کی وارد کرد . -تو حرف زشتی زدی . چطور غیرتت قبول کرد که دست رو یه زن بلند کنی ;/; -ببینم خانوم زرنگیان من نمی دونم این چه صیغه ایه که اونجایی که به نفع شماست از برابری حقوق زن و مرد میگین ولی …; حالا این کاری هم که من کردم در واقع از برابری حقوق می گفت . خدا نگه دار خانوم سروش . هر کاری که دلت می خواد انجام بده . آخرشم نفهمیدم واسه چی منو کشوندی اینجا . اومدی تا بگی که خیلی قوی هستی ;/; از مهمون نوازی شما سپاسگزارم .. اومدم بیرون .این موبایل منم همش اس ام اس تحویل می گرفت و معلوم نبود که درسا باهام چیکار داره . سیما اعصابمو ریخته بود به هم . این همه مقدمه چینی کرده بود که بگه آدم خوبیه . یه تلفن واسه خانوم دینی زدم . این تازگیها کمی معتدل تر شده بود و یکی دو چشمه رو صورتش کار می کرد . .یه زنگ واسش زدم . -آقای هوشیار .شما قرار بود در مسائل تبلیغاتی و فرهنگی و مذهبی مدرسه با من همکاری بفر مایید -یعنی اعلامیه بچسبونم-نخیر آقای سروش من از بعد فرهنگی یا معنوی قضیه به عرض می رسونم . اون همکاری در بعد تبلیغات مستقیم رو هم در نظر دارم . البته در خصوص بعضی مسائل نمیشه در مدرسه حرف زد . ما وظیفه خطیری رو دوشمونه . الان مسئولیت تربیت کلی دختر بر عهده ماست . این وظیفه شرعی ماست که اونا رو هدایت کنیم .. می خواستم بگم آخه کس خل به من و تو چه مربوطه کدوم دختر کسشو میده و کدوم دختر کونشو میده و کدوم اهلش نیست . آخه مگه ما وکیل و وصی مردمیم . -خانوم دین زاده من یه پیشنهادی دارم . اگه امکان داره برای تکمیل وتکامل دین و این که گامهای اساسی در این راه بر داریم و با هم مشورت کنیم شما یه نوک پا تشریف بیارید به آپار تمان من به همین آدرسی که حالا خدمتتون اعلام می کنم . البته اگه موافق باشین -آقای هوشیار من برای با لا رفتن پرچم دین و مذهب از هیچ کوششی دریغ ندارم . در همون حالی که تلفنی باهاش حرف می زدم دستمو گذاشتم رو کیرم و گفتم می دونم که برای برافراشته شدن این پرچم تمام تلاشتونو می کنین . حس کردم که از نظر خارش کس حانوم درسا دین زاده به نهایتش رسیده … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی