مادر فداکار 68
–
نههههههه داداش باورم نمیشه .. بهم بگو که خواب نیستم .. بیدارم و می خوام حالا بیام زیر کیر تو .. بهم بگو بهم بگو که بیدارم و این راه باز شده و می تونم ازش رد شم -الناز این راه برای من باز شده . این منم که مسافر این راه هستم .. -جاده فریاد می زنه بیاااااااااااااا -فدای اون جاده صافت میشم الناز پس من مسافرو در خودت جا میدی ;/; -آره داداش آره داداش . تو تنها مسافر جاده عشق و هوس منی برای همیشه همیشه همیشه ولی تو داداش بی وفای من همین شب اول فکر و ذهنت رفته پیش زنای فامیل به این بهونه که دل اونا رو نشکنی . چطور دلت میاد و راضی میشی که دل منو بشکنی . منی که هرروز پیشتم . منی که رابطه خونی نزدیک تری بهت دارم … -الناز خواهش می کنم بازم از این حرفای ناراحت کننده نزن .. اگه دوست نداری کاری باهات انجام بدم بگو . خودت گفتی که مدتهاست که منتظر این لحظه بودی .. الناز آغوششو واسه داداشش باز کردیه لحظه چشاشو بست تا حس بگیره و به هیچی دیگه غیر از اون لحظات فکر نکنه .. دنیا رو فقط خود و داداشش می دید و دو بدن و دو روحی که در آغوش هم می خزیدند . دنیای تکرار و تکرار ها .. دنیای سکس .. دنیای عشق و دوستی ها .. امیر بوی تازگی و طراوتو در سینه ها و بدن خواهرش به خوبی حس می کرد . خواهری که با تمام وجودش خودشو در اختیارش گذاشته وگوهر ارزشمند خودشو تقدیم اون کرده بود . تقدیم اون تا سد های فاصله رو بشکنه و به تابوهای اجتماعی پشت کنه تا بگه که وقتی پای عشق و هوس و لذت در میونه اینا دیگه ارزشی نداره . -منو ببوس ببوسم امیر .. همه جامو . نشون بده که هنوزم با منی . هنوزم مثل ساعت قبل و مثل روزای قبل دوستم داری و می خوای که با من باشی . بگو دوستم داری همیشه با منی و در کنارم می مونی تنهام نمی ذاری .. امیر از این که خواهرش این حرفا رو باهاش می زنه و به طریقی هم داره میگه که زن و شوهر ها هم شاید تا این حد با هم این مسائلو مطرح نکنن شگفت زده شده بود . ولی برای این که لحظه هاشو خراب نکنه اون جوری شد که خواهرش انتظار داشت . دهنشو گذاشت رو کس الناز .. -آففففففف هوووووووففففففف نههههههه امیرررررر امیرررررر کیرررررررر .. -الناز چی داری میگی داداش امیرتو کیر کردی ;/; -نهههههه امیر چه وقت شوخی کردنه .. خوشم میاد کسمو لیس می زنی میک می زنی ولی حالا کسم کیرتو می خواد .. زود باش .. حالا که می تونی و می تونیم چرا این قدر معطل می کنی خواهش می کنم .. آخخخخخخخ دیگه نمی تونم نمی تونم صبرکنم .. دیگه خجالت نمی کشم کی اینجا هست و کی نیست . من فقط اینو می خوام پاهاشو به دوطرف باز ترش کرد و کوسشو رو دهن امیر حرکت می داد .. امیر از جاش بلند شد .. -الناز میدونی که چقدر دوستت دارم ;/; فکر نکن که حالا کست باز شده کیر کلفتم راحت میره توش .. هنوزم احساس درد با توهه . -میگی چیکار کنم برم روی بخاری یا رادیاتور شوفاژ بشینم و داغش کنم گشاد تر شه تا داداشم بتونه کیرشو فرو کنه توش;/; باز میگم به همین زودی دلتو زد حرف منو قبول نداری . -الناز چرا همش بد تعبیر می کنی و دوست داری یه جوری هم خودتو هم منو اذیت کنی .. امیر می دونست که کس تنگ الناز تا چند دقیقه ای درد رو باید تحمل کنه .. هم داخلش تنگ بود و هم بیرونش نقلی و کوچولو . با این حال نوک کیرشو روی سوراخ وسط کس خواهرش قرار داد . -داداش منو خیلی دوست داری ;/; -خیلی زیاد واست می میرم .-حالا نمی خوای بمیری و منو تنهام بذاری و بیچاره ام کنی .. فقط یه چیز دیگه ای ازت می خواستم .. -تا چی باشه حتما می خوای بگی که بی خیال عشقبازی با این زنا شم . چند بار باید بهت بگم من با اونا لذت نمی برم مجبوریه .. تو به خودت فکر کن ..-یعنی میگی وقتی که می خوای بری طرف اونا کیرت شق نمی کنه ;/; -الناز این یک رفلکس یا عکس العمل طبیعیه .. خواهش می کنم .. -حق با توست داداش . من دلم می خواست که تو فقط مال من باشی و نشد .-من حالاشم فقط مال توام . ولی تو نمی خوای قبول کنی . حالا اون لبای گرمتو بهم بچسبون .. -امیر -جوووون -امیر -بازم جووووون -یه چیزی رو می دونی -چی رو -تو خیلی شیطون و بلایی . با همین حرفات خیلی راحت رامم می کنی خامم می کنی . کارتم می کنی . دارم حس می کنم . حرکت کیرتو داخل کس تنگ حس می کنم .. بگو امیر بگو خوشت میاد و لذت می بری .. حیفه این کس تنگو بکنی و بخوای بری دنبال گشاد ترا . الناز سرشو بالا آورد تا بتونه کیر داداششو که توی کسش جا گرفته ببینه . هنوز نصف کیر بیرون مونده بود . خودشو بالاکشید و دستشو گذاشت رو اون تیکه کیر داداش که بیرون از کس قرار داشت -امیر بقیه شو هم بفرست … اصلا خودت درسته برو تو کسم . می خوام منو رو آتیش هوس بپزونی بسوزونی ;/;…. ادامه دارد .. نویسنده..ایرانی