نادر و نازنین 117

  نازنین : به همین خیال باش
نادر : چه پسر خنده رو و خجالتی !
لبای نادرو رو ….. نازنین آخر پاییز می شمرن که البته گذشت حالا وسطای زمستون هم شد شد
نازنین : حالا ببین دیگه
نادر : می بینم
تو فقط به چنگ من بیفت
دستامو می ذارم بالای رونت
نازنین : نمیدازم
نادر : دو طرفشو باز می کنم
لبامو سرمو می ذارم وسط
هر حرکتی که بکنی
نازنین : همونجوری که هل ات دادم همونجوری هم زورم بهت میرسه; بله!
نادر : تو که منو هل ندادی
چرا متوجه نشدی منظورمو
من رفتم بغلت کنم بدنت اول نا خود آگاه منو فرستاد عقب
که جمله ام سوء تفا هم ایجاد کرد
نازنین : توجیه نکن
اصلا اون من نبودم که
نادر : این هم از تبعات این که نخواستم بگم به علت کمی اضافه وزنت رفتم عقب
چون اگه اون جوری می گفتم پیش خودت می گفتی ببین نادر باز اون جا رو چسبید
بیچاره نادر !
مظلوم نادر !
هیهات نادر !
طفلک نادر !
هرچی بگه یه حرف پشتش هست
نازنین : اصلا برو ی فنچول پیدا کن برا خودت
نادر : وای … خدااااااااا .. من کجا رو بچسبم
هر جا رو می چسبم یه جوری میشه
من نگفتم منو هل دادی … وای چه جوری بنویسم
کجا بودیم ;
داشتم می بوسیدمت
نازنین : همین جا
اوهوووم
نادر : توی بغل من بودی
نازنین : ی لب داغو آتیشی
نادر : یه لب داغ و آتیشی
حالا من میرم دراز می کشم
نازنین مباد روم
لباشو میندازه رو لبام
نازنین : ااووخخخ نادر
نادر : آخخخخخخخخخ اگه در این حالت
تمامی ……….
نازنین : مثه لحظه ی ٱخر اونروز
نادر : اگه داغ شه
دیگه نمیشه ………
فرض می کنیم مقاومتم زیاده ..حذف چند پیام
نازنین : نمیخواد قربونت
بعد سه هفته هل ات دادم اون موقع هم میگی
نادر : جوووووووون .. تصور ….اون قسمت از …..ه به بالات منو کشته
واییییییی تو امروز پیله کردی به هل دادن ..من هلت ندادم
نه اشتباهی گفتم قاطی کردم
تو منو هل ندادی
واااااییییییی من کی گفتم
نازنین : یعنی غش میکنم از خنده
نادر : از ناف و سینه به بالات
الان داری غش می کنی از خنده ;
نازنین : اوهووووم
نادر : واااااییییی اگه مثلا تلفنی بود اون صدای خنده هات خیلی با حال بود
نازنین : اذیتت میکنم حال میده
نادر : می گفتم خوشت میاد نادرت رو اذیت می کنی خوشمزه
می دونی چقدر دوستت دارم
هر قدر تو اذیتم کنی منم با عشق تو رو می بوسم
منم بهت میگم تا همیشه و همیشه پیشت می مونم
البته …
خیلی دوستت دارم … فکر کنم تو اگه بخوای به من دیکته بگی درس کار کنی خیلی راحت تر کار می کنی تا با مسیا
نازنین : البته;
چرا;
نادر : آخه این همه آدم توی دنیا این ساده هپلی رو از کجا گیر آوردی …. چرا ; چون منو می شناسی … می دونی چه جوری بهم درس بدی ..
کی بدی ; چه جوری بدی که اثر کنه .. چه جوری بدی که باز بخوام با لذت بگیرم
همه رو حفظ شم .. i
نازنین : هیشکی خونه نیست
نادر : وووووووووووییییییی نهههههههههههه
اوووووووفففففففففف خونه کسی نیست ;
نازنین : سورپرایز شو
نادر : رنگ و روم یه جوری شد
نازنین : تو حمومم
جرا;
نادر : جووووووون

ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا