دوست کیر کلفت

سلام خدمت شهوانی های عزیز این داستان من کاملا واقعی هستش
من پنجم دبستان بودم که بردارم ی دوست به اسم محسن داشت خیلی باهم صمیمی بودن همیشه یا اون خونه ما بود یا برادرم خونه اونا منم که همیشه پیش اونا بودم من چشم رنگی با پوست سفید یکم هم تپل این محسن چندباری منو دستمالی کرده بود ولی من چیزی نمی‌گفتم یکبار برادرم گفت برو خونه محسن اینا ی وسیله دارم بیارش.
منم رفتم وقتی رسیدم دیدم محسن اومد دم در گفت تنهام بیا داخل رفتم داخل منو برد خونشون از پشت بهم چسبید منم ترسیدم گفتم چیکار می‌کنی گفت حرف بزنی کتک میخوری منم ترسیدم زدم زیر گریه به زور شلوارمو درود خودشم لخت شد وقتی کیرشو دیدم خیلی ترسیدم خیلی گنده و سیاه بود گذاشت لاپام تلمبه زد گردنمو میخورد بعدش آبش اومد ریخت تو دستمال کاغذی گفت اگه به کسی چیزی بگی ابروتو میبرم منم ترسیدم چیزی به کسی نگفتم.از اون روز به بعد هفته ای ی بار میومد سراغم منو می‌برد تو باغ منو می‌برد خونشون منو می‌برد تو کوه خلاصه هر وقتی گیر می‌آورد منو می‌برد اونجا منو می‌کرد فقط هم لاپایی می‌زد خونه برادرش کرج بود مادرش اینا رفته بودن کرج به برادرش سر بزنن خونشون خالی شده بود منو تو کوچه دید گفت بیا بریم خونمون کارت دارم منم فکر کردم دوباره می‌خواد لاپایی بزنه منم باهاش رفتم دوباره منو لخت کرد کیرش درآورد دیدم یه وازلین از جیبش درآورد و کیرش چرب کرد گفت می‌خوام تورو بکنم میخوام سوراختو باز کنم منم خیلی ترسیده بودم سر کیرشو گذاشت توی سوراخ کونم یکم فشار داد واقعاً خیلی درد داشت نتونستم زدم زیر گریه دوباره فشار داد یهو کرد تو تمام بدنم درد می‌کرد تمام دل و رودم درد می‌کرد یه یه ربعی گریه کردم گفتم دیگه نمی‌تونم نمی‌خوام گفت اگه آروم باشی دردت نمی‌گیره دوباره به زور چسبید بهم کیرشو آروم گذاشت تو ‌‌‌کونم یه ۲۰ دقیقه‌ای عقب جلو می‌کرد آروم آروم می‌کرد تا سر کیرش رفت تو دوباره درد داشتم ولی دردش مثل قبل نبود آروم عقب جلو می‌کرد کم کم نصف کیرش داد تو خیلی درد داشت ولی لذت هم داشت بعدش آبش اومد ریخت توم رفتم خونه دیدم کونم خیلی باز شده نمی‌تونستم درست بشینم حتی موقع دستشویی درد داشتم پیش خودم گفتم دیگه هیچوقت نمیرم پیشش .شب تو رختخواب به فکرش افتادم نمی‌دونم چرا حس لذت داشتم از اون به بعد هفته‌ای دوبار منو می‌کرد کیرش واقعاً بزرگ بود و خیلی هم سیاه بود یک سالی هر هفته منو می‌کرد تا اینکه ما خونمون از اون روستا مهاجرت کرد به سمت تهران دیگه هیچ وقت نتونستم باهاش سکس کنم البته با هیچکس سکس نکردم تا اینکه من ازدواج کردم و بعد هم هر وقت می‌رفتم روستا می‌دیدمش اونم هیچ وقت به روی من نمی‌آورد تا اینکه یک درخواست تو اینستا برام اومد دیدم محسنه دیدم قبول کردم بعدش برام پیام فرستاد چطوری بی‌معرفت یه خورده با هم چت کردیم گفت دوباره دوست داری با هم باشیم منم که یه خورده تحریک شده بودم گفتم من زن دارم تو هم زن داری نمیشه گفت مشکلی من ندارم اگه تو مشکلی نداری با هم باشیم منم قبول کردم اونم خونش از روستا و به تهران مهاجرت کرده بود یه روز که خانمم خونه نبود بهش پیام دادم گفتم خانمم نیست بیا اونم اومد و نشستیم با هم حرف زدیم یهو کیرشو دراورد منم کیرشو تو دستم گرفتم و شروع کردم براش ساک زدن بعد رفتیم اتاق خواب روی تخت خواب از کشو روان کننده رو درآوردم به ک*** مالیدم حالت داگی وایسادم روی تخت اونم از پشت ک**** گذاشت توی کونم خیلی درد داشتم دوباره با حوصله کیرشو عقب جلو کرد تا نصفش رفت تو نفس نفس می‌زنم التماس می‌کردم یه خورده آروم‌تر یهو کیرشو تا ته فشار داد یه لحظه جلوی چشام سیاهی رفت نفس می‌زدم و نمی‌تونستم داد بزنم با صدای خیلی گرفته گفتم تو رو خدا آروم‌تر ولی اون اهمیت نمی‌داد و محکم منو می‌کرد منم پتو رو چنگ می‌زدم و فقط سرمو گذاشته بودم تو بالش فقط با صدای بلند آه و ناله می‌کردم یهو از تلمبه زدن وایساد و تمام آبشو ریخت تو کونم واقعا بهم حال داد لباس پوشیدیم و اون رفت در ماه چند بار منو می‌کنه واقعا عاشق کیرش هستم سیاه و کلفت فکر کنم ی 22 سانتی میشه.
اگه دوست. داشتین فحش ندین تشویق کنید در مورد حس جدیدم براتون بنویسم

نوشته: مهراد

دکمه بازگشت به بالا