چطور کونی شدم
سلام همیشه دوست داشتم داستان اینکه چگونه کونی شدم را جایی تعریف کنم و بنظرم سایت شهواتی بهترین هست من الان ۵۲ ساله هستم و در کشور المان زندگی میکنم داستانم به زمانی که ۱۲ ساله بودم برمیگرده شوهر خاله ایی داشتم که عمو حسن صدایش میکردم و همسایه بودیم عمو حسن بالای پشت بام خونشان یک قفس بزرگ پر از کبوتر داشت و هر وقت خونه خالم میرفتم با عمو حسن که ان زمان ۳۵ ساله بود میرفتیم بالای پشت بوم با کبوترهای بازی میکردم و بیشتر روی پاش مینشستم و بعدها برایم گفت که همان زمان به پشت و پاهام ور میرفته و نمیدونم چرا ازش خیلی میترسیدم و همیشه بمن میگفت هر چیزی اینجا دیدی باید بین خودمان بماند اگر به کسی چیزی بگویی اجازه نمیدم دیگه با کبوترها بازی کنی من هم به هیچکسی چیزی نمیگفتم این حالتها تا حدود یک سال طول کشید که دیگه هر وقت میرفتیم پشت بوم عموحسن دستش از پشت رو کونم و با سوراخ کونم بازی میکرد و من هم عجیب عادت کرده بودم تا اینکه مامان و خالم و دیگر زنهای فامیل برای یک جلسه رفته بودن و عمو حسن گفت بیا باهم یک فیلم ببینیم تا تو یاد بگیری سکس کردن را و یک فیلم که ۲ تا پسر با هم لخت رو تخت بودن که یکیشون کیر اون یکی را تو دهانش گذاشت و میخورد و به من گفت بیا تو هم همین کارو بکن و برای اولین بار شورتشو در اورد و من کیر بزرگشو دیدم واقعا ترسیدم و رفت کمی خامه سر کیرش ریخت گفت بیا حالا لیس بزن همون جوری که لیس میزدم اون هم سوراخ کونمو با وازلین چرب کرد و یواش یواش انگشتم میکرد و من هم کیر پر از خامه را لیس میزدم و یواش یواش کیرش بزرگ بزرگتر میشد من هم درد داشتم هم خوشم میومد و وقتی سوراخم خوب چرب و باز شد گفت از امروز بچه کونی خودم هستی و منو دمر کرد و کیرشو کرد تو کونم من از درد گریه میکردم و گفتم نمیخوام ولی اون ادامه میداد و یهو کونمو گرم شد و گفت تموم شد ابم اومد و بغلم کرد و نوازشم کرد که گفت عادت میکنی ولی نباید به هیچ کسی بگی من هم نگفتم و از انروز دیگه بقول خودش بچه کونی خودش شدم
نوشته: سیامک المان