خانم معلم خصوصی

سلام
این خاطره ای که میخوام براتون بگم مربوط به هفته پیش است، من ۱۹سالمه و زیاد تجربه سکسی ندارم، از شما چه پنهون بدجوری هوس کرده بودم اما از بی عرضه گیم حتی دوست دختر هم ندارم، بصورت خیلی اتفاقی داشتم توی گوگل سرچ میکردم که چشمم به آگهی معلم خصوصی افتاد، با توجه به اینکه خانواده ام رفته بودن مسافرت و من تنهابودم، یه دفعه چیزی به ذهنم رسید، عکس یه خانم معلم خوشگل و جا افتاده رو انتخاب کردمو یه فرم بود برای درخواست معلم ، با اسم و اطلاعات غلط‌ یه بچه پرش کردم، شماره موبایل هم میخواست که باید صحیح میدادی، یه کد برام اومد و گفت منتظر باشین تا بهتون خبر داده بشه، فکر میکردم پیامک میفرستن که یهو گوشیم زنگ خورد و خانمی گفت از استادبانک زنگ میزنم، برای معلم درخواست کلاس داده بودین؟ گفتم بعله، چندتا سئوال راجع به بچه پرسید و گفت با معلم هماهنگ میشه و خدمتتون زنگ میزنن، حدود نیمساعت بعد یه خانمی بهم زنگ زد و راجع به کلاس و بچه و هزینه صحبت کرد، ساعت کلاس درخواستی ساعت۴ همانروز بود، آدرس هم کامل بهش دادم و منتظر شدم، رفتم حموم و یکمی به خودم رسیدم، همش فکر میکردم که چکار کنم ، گفتم آخرش اینه که میگم کاری پیش آمد و همه رفتن و هزینه اش را میدم، خلاصه ساعت ۵دقیقه به ۴ زنگ خونه رو زدن، درو باز کردم، معلم یه خانم چادری حدود ۵۵ساله خوشگل گوشتی بود، تعارفش کردم و نشست روی مبل و یه شربت براش آوردم، اون خانم گفت باید قبل از کلاس هزینه را پرداخت کنین، شماره کارتشو گرفتم و ۴۵۰تومن برای ۹۰دقیقه کلاس پرداخت کردم، گفت دست شما درد نکنه بچه کجاست؟ گفتم راستش کاری پیش اومد و رفتن، به من گفتن هزینه را بدم و برای یه روز دیگه با شما قرار بذارم، گفت خواهش میکنم اشکالی نداره پس با اجازتون من میرم، گفتم هوا گرمه حالا یکمی میوه میل کنین بعد برین، قبول کرد و ازم پرسید شما برادرشونی گفتم بعله گفت چطور شما بهش درس یاد نمیدی گفتم حوصله شو ندارم، گفتم گرمتون نیست؟ لااقل چادرتون رو بردارین، خندید و چادرشو برداشت، چند تا سئوال راجع به سابقه و درس ازش پرسیدم و رفتم سراغ مخ زدن، توی صحبتها فهمیدم که شوهرش معتاده و مجبوره کار کنه، گفتم حیف از شما نیست، گفت چی بگم خسته م کرده زندگیم شده فقط کار، رفتم کنارش نشستم و توی چشمهاش زل زدم، گریه ش گرفته بود بی اختیار دستشو گرفتم که دستشو کشید گفت من دیگه برم، گفتم فک کن من شاگردتم حالا یکمی حرف بزنیم گفت یه کلاس هم بعد از اینجا دارم، گفتم حالا تا اونموقع، دلو زدم به دریا و دوباره دستشو گرفتم ایندفعه دستشو پس نکشید گفت زندگی خیلی سخت شده و منم دلخوشی ندارم، با دست اشکهاشو پاک کردم، دوباره توی چشماش زل زدم، بی اختیار لبم رفت رو لبش، یه بوسه طولانی، مقاومتی نکرد دستمو بردم روی سینه هاش و شروع به مالیدن کردم، چشماشو بسته بود، خوابوندمش روی مبل و از روی لباس کیرمو به کسش فشار میدادم، دستمو بردم سمت شلوارش که دستمو گرفت و گفت نه تروخدا من شوهر دارم، گفتم اسن اون بی غیرتو میذاری شوهر؟ گفت من محجبه ام و تا حالا از این کارها نکردم گفتم راستش منم زیاد بلد نیستم، مث همیم که زد زیر خنده، با این خنده چراغ سبز رو داد، شلوارشو در آوردم و شورتشو زدم کنار، که به به عجب کس تپل و سفیدی، شروع کردم به خوردن، دو دستی سرمو به کسش فشار میداد، نمیدونم چقدر خوردم که یه دفعه جیغ کشید بنظرم آبش اومده بود، گفت بسه، چشماشو بست و یکمی گذشت دید من به کسش خیره شدم گفت یالا دیگه، گفتم چکار کنم گفت جدا بلد نیستی؟ پاشو وایستا ، شلوار و شورتمو در آورد، خندید و گفت چه کیر کوچیکی داری، گفتم کیر زیاد دیدی؟ گفت فیلم زیاد دیدم، شروع کرد به مالیدن کیر و تخمام، چشمامو بستم و فکر میکردم توی رویام، یه دفعه کیرم داغ شد، کیرمو کرده بود توی دهنش، چه ساکی میزد روی ابرا بودم، گفت آبت نیادا گفتم باشه، خوابید روی زمین و گفت بکن توش، کردم ولی چیزی نفهمیدم، هم کسش گشاد بود هم کیرم کوجیک، خودش فهمید که حال نمیکنم، گفت با اینکه دوست ندارم و درد داره ولی عیبی نداره بخاط تو اینکارو میکنم، روی شکم خوابید و گفت بکن تو کونم، باورم نمیشد ، یه تف سر کیرم زدم و گذاشتم روی سوراخ کونش، زیاد زحمت نداشت و کیرم رفت داخل، شروع کردم به تلمبه زدن، اونم کونشو میچرخوند ، بهش گفتم آبم داره میاد گفت تو کونم نریز میکروب داره، تا درش آوردم نتونستم کنترل کنم آبم ریخت روی بدنش، ناراحت شد گفت کثافتکاری کردی، خیلی ناراحت شدم، اونم شروع کرد با دستمال آبمو ماک کردن، بعدش دید ناراحتم گفت حالا دست پیشم گرفتی، من باید ناراحت باشم، خندید و یکمی باهام شوخی کرد، گفت حالا خوشت اومد؟ گفتم راستش نه
حس میکنم کامل تخلیه نشدم، گفت یعنی دوباره میخوای؟ گفتم نه ولش کن گفت چرا؟ گفتم کیرم کوچیکه زیاد حال نکردم گفت بیا نزدیک ، دوباره کیرمو خورد تا راست شد گفت بذار لای پستونام، منم انجام دادم و دیدم خیلی حال میده،یکمی گذشت بهش گفتم آبم داره میاد گفت پاشو، کیرمو دوباره کرد تو دهنش و با ولع میخورد، گفتم داره میاد با چشم اشاره کرد بریز تو دهنم، خیلی عالی بود تمام آبمو خورد و بعدش کیرمو تو دهنش نگه داشت تا خوابید، اون روز رو هیچوقت یادم نمیره .

نوشته: علی

دکمه بازگشت به بالا