پوراندخت (۳)
…قسمت قبل
بعد اینکه از مدرسه برگشتم گفتم یه صحبتی باهاش داشته باشم. رسیدم خونه پریدم بغلش کردم بوسش کردم کلی قربون صدقش رفتم الناز:پسرم لباساتو عوض کن ناهار رو بزنیم من:باشه رئیس. لباسامو عوض کردم دستو بالمو شستم نشستم پیشش باهم غذا خوردیم همش میخندیدم از روزش می پرسیدم اونم تعریف میکرد شوخی و اینا تا اینکه بعد غذا تشکر کردم ازش بحث رو خودم کشیدم جلو. من:بیا مامان بریم ببینیم ماهواره چی داره یه خورده بحرفیم. دستشو گرفتم بلندش کردم نشستم رو مبل اونم کنارم نشوندم. زدم ماهواره فیلم خارجی داشت نشون میداد پاشدم گفتم آب میخوری که گفت آره دوتا لیوان آوردم خنک با هم خوردیم نشستم کنارش گفتم من:مامانی واقعا نمیدونم چطوری باید تشکر کنم ازت خیلی خوب بود. الناز:اصلا درست نبود من:برعکس درست بود بگو چرا الناز:من مادرتم آریا من:خودت گفتی بهم رابطه مرد وزن باید عاطفی باشه من که عاشقتم توهم که منو دوست داری الناز:باشه بازم درست نیست من لذت جنسی بهت بدم من:چرا اونم درسته چون من بهم داره فشار میاد و کمک نیاز دارم توهم کمکم کردی ممنون.
من:بعد هم تو خودتم تنهایی نیازهایی داری. الناز:منو وارد این بحث نکن من فرق دارم من:من فکر کردی میتونم تورو با مرد دیگه ای ببینم؟ عمرا بزارم نمیتونم بزارم. من:بعدشم مامی توهم نیاز داری الناز:تو که نمیتونی اصلا حرفشم نزن من:تو بهم اجازه ندادی وگرنه خودتم لذت میبردی. چیزی نگفت من:بعدشم من از اون موقع علاقم بیشتر شده بهت میمیرم واست یعنی الناز:خدا نکنه ، آریا گفتم بهت همیشه نمیشه هر موقع من بگم من:آخه من بازم نیاز دارم مامانی الناز:نمیشه که هر روز گفتم که حرف منو گوش بده بعد. من:من به همه حرفات گوش میدم خودت میدونی تو ای یکی اذیتم نکن الناز:همین دیشب انجامش دادی
من:خوب باشه بعد هم ما کاری نکردیم که نذاشتی منم حال آنچنانی نکردم الناز:یعنی چی؟ من:یعنی نذاشتی دیگه منم زور نکردم بزاری الناز:چیو من:نذاشتی کامل لذت ببرم دیگه الناز:توی من که نمیزارم هیچوقت من:اصلش همونه مامان من بدون اون حال نمیکنم که اصلا همش بازیه بقیش. الناز:تو چجوری بدون خجالت اینارو بهم میگی. رفتم لباشو گرفتم بغلش کردم شروع کردم خوردن لباش من:پاشو الان بریم تو اتاق مامی الناز:نه بابا عه گفتم نه هر موقع من بگم من:مامی دارم اذیت میشم نکن دردم میگیره بیا الناز:نکن آریا گفتم که نه من:مامان دیشب قبول نیست اصلا چون کاری نکردیم الناز:قرارم نیست کاری کنیم من:یا یه بار بزارم تو هفته ای یه بار یا بازم مثل دیشب هر روز کدومش؟ الناز:دست تو نیست بگی. منم لباشو میخوردم حرف میزدم باهاش همزمان من:منم دارم زحمت میکشم واست ببین چه پسر خوبی شدم برات مامی. الناز:آیی ول کن آریا حالا ول کن شب بیا حرف بزنیم. من:چشم مامان. یه ذره لبشو خوردم که گفت الناز:بسه دیگه اذیتم نکن. ازش تشکر کردم رفتم تا شب هی کارای خونه رو انجام دادم رفتم خرید بعد حموم که ساعت ۸ شد شام آماده شده بود آورد بخوریم با هم کنارش نشسته بودم چشمام روی سینه هاش و رون پاهاش بود همش. در حال غذا خوردن بودیم که اونم متوجه نگاهم شد و یه نگاه به من کرد یه نگاه به جایی که خیره بودم چیزی نگفت غذاشو خورد منم فقط مشغول نگاه به بدن خوش فرمش بودم. تا اینکه تموم شد غذا رو جمع کردیم منم رفتم یه مسواک زدمو اومدم اونم بعد من رفت. وقتی اومد بیرون چشم دنبال بدنش بود همش متوجه نگاهای سنگینم شده بود. اومد رو مبل نشست داشتم به پاهای سفید کشیده و بلندش نگاه میکردم که راست کردم به کسش و سینه هاش خیره بودم بعد این یه ذره تلویزیون دیدیم پاشد چراغارو خاموش کرد رفت تو اتاقش و منم TV رو خاموش کردم تی شرتمو در آوردم با شلوارک رفتم تو اتاقش. رو به روی آینه بود داشت کرم میزد به دستاش رفتم پشتش وایسادم با لباس خواب بود یه تاپ کوتاه مشکی که دیوونم میکرد سینه هاش معلوم بود قشنگ با یه شلوارک کوتاه جذب راحتی که تا پایین کمرش بود خط باسنش معلوم بود. دستامو آوردم بالا شروع کردم ماساژ دادنش و از شونه هاش شروع کردم ماساژ دادن. از تو آینه داشت میدید چشمم روی سینه هاشه. الناز:کجارو داری نگاه میکنی؟. من:بدن خوشگلتو. داشت کرم میزد اینارو میگفت. خواست پاهاشو کرم بزنه گفتم من:نه بده من انجام بدم.برداشتم کرم رو الناز:زیاد نزن. برگشت سمتم نشسته بود پاهاش روی هم بود. روی زانوهام نشستم جلوش یه شلوار نخی جذب داشت. شلوار رو یه ذره دادم بالا تا دمه زانوش.
الناز:اونجا رو کرم نمیخوام که فقط کف پام. من:باشه. کرمو برداشتم زدم به دستم شروع کردم مالوندن به کف پاهاش روی پاهام با یه دستم می مالوندم قشنگ لای انگشتای لاک زدش رو کرم میزدم پاهاشم میمالوندم ساقشو تا بالا زانوش. انقدر که سفید بود پاهاش میخواستم بخورمش همونجا بدون یه تار مو پاهاش تو تاریکی برق میزد. یه بوس روی ساق پاش گذاشتم رفتم سراغ اون یکی. فقط نگاه میکرد هیچی نمیگفت اون یکی رو دست گرفتم خودم کلی مالوندمش آخرشم یه بوس گذاشتم روش. بعد اینکه کارم با کرم تموم شد شروع کردم ماساژ دادن پاهاش. نگاهم به کسش بود که خطش قشنگ معلوم بود از روی شلوار. وقتی که بالارو نگاه کردم چشم تو چشم شدیم ولی بازم نگاهمو بردم روی کسش. دستامو آوردم بالا روشو شروع کردم مالوندن و بوس میکردم از روی شلوار رونشو سرمو گرفت بلند شد وایساد. دستمو بردم پشت باسنشو سفت گرفتم چلوندم قشنگ که گفت الناز:نکن آریا هر شب نمیشه که. رفت سمت تخت منم شلوارمو درآوردم شرت هم کندم و کامل لخت شدم. کرم رو بردم گذاشتم کنار تخت منو وایساده بود نگاه میکرد. من:بیا اینجا مامان. الناز:آریا عزیزم زشته گفتم که… . دستشو گرفتم کشیدم سمتم رفتم توی لباش شروع کردم خوردن و لب بازی. بغلش کردم سفت باسن رو میچلوندم. من:بکن لباسو. الناز:آریا پسرم من:حرف نباشه دیگه نمیتونم کنترل کنم خودمو دلم بدنتو میخواد مامان الناز:آخه کارمون درست نیست من:قول دادی پسر خوبی بشم مشکلمو حل کنی.
الناز:آخه اینطوری؟ من:پسر خوبی شدم هر موقع بخوای میام تو تخت. لباساشو خودم مجبور شدم در بیارم. از تاپش شروع کردم اونو کندم رفتم لای سینه هاش شلوارشم دادم پایین کونشو گرفتم لای چاکش انگشتمو میکشیدم. شلوارشو دراوردم اونم با اکراه زیاد مامان. کیرم راست راست بود مامانم داشت نگاش میکرد. نشوندمش روی تخت خودمم خوابیدم کشوندمش تو بغلم سفت بغلش کردم. لباشو میخوردم با یه دست هم مثل وحشی ها ممه شو میمالوندم. الناز:آریا وایسا وایسا… . دوباره رفتم تو صورتش لب گرفتم دستمو آروم از روی ممه بردم پایین گذاشتم بالای کسش شروع کردم مالوندن. اول پاشو جمع کرد خواست بزاره دستمو گرفت ولی من همینطوری ادامه دادم به مالوندن کسش. یه ذره که مالوندم رفتم سوراخ کسش رو مالوندم که دیگه خجالت کشید به زور صورتش رو جدا می کرد حرف بزنه من نمیزاشتم محکم با یه دست بغلش میکردم لباشو میخوردم. الناز:وییی آریا نکن چی میخوای از جونم نکن. من:مامی دلم بدنتو میخواد الناز:نکن آریا اینطوری نه زشته من:من اینطوری میخوام. الناز:تو بگو چی میخوای نمیگی که؟ من:میخوام بکنمش توت. دیگه هیچی نگفت آروم دراز کشیدم روش آوردمش قشنگ زیرم پاهاشم با پاهام باز کردم وسط پاهاش خوابیدم حالا زیرم بود. وای صحنه ی خیلی خوبی بود مامانم کسی که این همه روش راست میکردم بالاخره زیرم بود. یه زن بلوند ۳۶ ساله سفید با بدن ورزشکاری و بدنی بدون مو. خوشگل و کردنی کسی که جونمو واسش میدادم. الناز:آریا خواهش میکنم نکن راه برگشتی نداره پسرم. من:جونمو میدم واست مامانی الناز:خدا نکنه نمیخوام پسرم فقط نکن این کارو. من:نمیتونم مامان دلم میخوادت. الناز:واقعا دلت منو میخواد؟ من:واقعا مامی عاشقتم بدجور. الناز:آخه گل پسرم بزارم دیگه راه برگشتی نیست ما اون خط قرمزو رد کردیم من:راه برگشت نمیخوام فقط تورو میخوام مامی. چسبوندم به کسش کیرمو بالا پایین میکردم روش دراز کشیدم بودم روش و کیرمو می مالوندم به کسش. الناز:قول بده همین یه بار و هر چی گفتم گوش بدی. من:هر چی تو بگی من گوش میدم مامی. یه ذره مکث کرد نگام کرد یه لب ازش گرفتم بعد گفت الناز:فقط آروم. انگار دنیارو بهم دادن سریع دستمو دراز کردم کرم رو برداشتم زدم به کیرم با عجله. خوابیدم روش هل کرده بودم الناز:آروم گفتم آریا. من:چشم. کیرم که کرم زده بودم خوابیدم رو مامان کیرمو سعی میکردم بدم تو نمیشد از بس تنگ بود یا روی سوراخ قرار نمی گرفت. بغلش کردم تو چشماش نگاه کردم از اون همه هل دادن بالاخره شد. وااای نمیتونم توصیف کنم فقط سرش رفت توش از بس تنگ و داغ بود. آه جفتمون دراومد. من:آههههههه مامانی آهههههه الناز:آییییی آخخخخ آههه من:آهههه مامانی آهههه عالیه آهههه. بقیش رو به زور هل دادم تو با اینکه کیرم ۱۴ سانت بود کلفتیشم نرمال بود ولی خیلی تنگ بود. داشت کیرمو له میکرد خیلی داغ بود تمام سعیمو کردم آبم نیاد فقط نگه داشتم تو بدنش یه تلمبه میزدم آبم میومد پس شروع کردم به مالوندن و لب گرفتن فقط. الناز:آیییی آیییی نگه دار آریا آروم من:آهههه چشم مامی آهههه آههههه الناز:اوخخ آوووففف آیییی من:خیلی تنگی مامان. الناز:خیلی خوب آییییی من:آهههه مامان عاشقتم آههههه.
رفتم تو لباش و بغلش کردم با یه دست با اون یکی هم ممه شو میمالوندم. نزدیک ۱۰ دقیقه کیرم رو تو کس نگه داشته بودم فقط لب بازی میکردم باهاش و میمالوندمش. الناز:چیکار میکنی آریا؟ من:تکونش بدم میاد مامی الناز:خاک به سرم آیییی نریزی توم من:بزار اولین سکس من زندگیم بهم حال بده مامی الناز:یعنی چی آریا آخخخ من:یعنی دستور نده بزار هر جور دوست دارم باهات سکس کنم. الناز:آخه اگه… . رفتم تو لباش نزاشتم حرف بزنه من:آخه اگه نداره بزار اولین سکسم با عشقم بهم حال بده. اینو که گفتم هیچی نگفت. شروع کردم عقب جلو کردن با کمترین سرعت ممکن ولی وقتی فشار میدادم تا ته میکردم توش که دهن مامانم باز میشد یه آه ریز میکشید. من:آههههه مامانی من نزدیکم از بس که تو بدنت خوبه. الناز:خب چیکارت کنم آهههه. من:من خسته نشدم از بدنت مامی خیلی زود داره تموم میشه الناز:خب الان من چیکار کنم آههههه من:امشبو مال من باش. الناز:آیییی آخخخخ
من:بزار اولین شبم با یه زن بهم خوش بگذره الناز:آههههه آه من:آههه مامی بزار باهات یه شب حال کنم. الناز:اُوووف آیییی من:مامی بزار امشب مال من باشی الناز:آههه باشه آییی آهههه. من:آههههه مامی عاشقتم دوست دارم. تا گفت باشه از دو ور بدنش بغلش کردم یه دستمو از زیر گردنش اون یکی رو از پشت کمرش رد کردم بغلش کردم. اونم منو بغل کرد و سرمو گرفت دستشم رو کمرم بود. شروع کردم تلمبه زدن تو کسش و تو چشماش نگاه میکردم. خیلی تنگ بود خودشم داشت حال میکرد دهنش باز بود آه میکشید. بهترین حس زندگیم بود بابامو فحش میدادم که چرا یه همچین زنی رو ول کرد رفت ولی میگفتم بهتر رفت الان دارم خودم میکنم مامی رو. من:آهههه مامی چقدر خوبه الناز:اوییی آهههه آریا آههههه آههههه
من:آههههه مامی داره میاد آههههه آهههه آههههه
الناز:آخخخ آروم تر آیییی آههههه
من:آهههه مامی آهههه آخخخخ آههههه اومد آههههه.
تلمبه های آخرمو سریع زدم فشار دادم ته کس نگه داشتم. نگه داشتم تو چشمای مامان نگاه کردم و ته کسش خالی کردم آبمو. به اندازه یه لیوان آب ازم اومد همرو ریختم توش من:آهههههههه مامانی آهههه آههههه
الناز:آییییی آههههه من:آهههه مامان آهههه آههههه
الناز:اوووففف آخخخ اههههه آیییی آریا آیییی.
تو بغل هم بودیم لباشو میخوردم آبم هم که اومده بود وای بهترین سکس عمرم بود. همون چیزی که میخواستم شد کلی قربون صدقش میرفتم تشکر میکردم ازش. میخوردم کل صورتشو.
الناز:آیی تموم شد؟ من:فردا تعطیله مامی الناز:خب؟ من:امشبو مال منی تا صبح. اینو که گفتم رفتم تو لباش و…
کیرم تو کس مامی بود همونطوری تکون میدادم که باز راست شه لباشو میخوردم. الناز:بسه دیگه آریا وایی دردم گرفته من:گفتم مامی تا صبح الناز:نمیتونم بخدا پسرم دردم میاد من:چرا:خیلی وقته نداشتم با کسی من:قربونت بشم بزار امشب خودمو خالی کنم الناز:نه درد داره اذیتم نکن من:آخه مامی الناز:گوش بده به حرفم آریا من:باشه مامی میدونی که دوست دارم الناز:عزیزم منم دوست دارم پاشو بسه من:به یه شرط الناز:چه شرطی من:که فردا شبم بزاری الناز:هرشب نه گفتم که نمیشه من:پس امشب تا صبح الناز:آریا اذیت نکن من:مامی توهم اذیتم نکن الناز:الان مگه بستت نبود؟ من:نه مامان این چی بود کم بود بازم میخوامت الناز:نه ماهی یه بار من:نه عمرا فردا یا میزاری یا امشب تا صبح کدومش؟ الناز:باشه حالا پاشو کو تا فردا من:فردا میخوامت مامانی الناز:میدونم معلومه ازت من:چرا؟ الناز:زیاده خواهی من:به تو رفتم مامانی الناز:الان پا میشی؟ من:اول بگو فردا میزاری الناز:وای آریا ای بابا من:تا نگی پا نمیشم الناز:باشه فردا هم بیا خوبه ؟ فقط آروم باش. من:چشم مامی مرسی .
کشیدم بیرون کیر خواب رفتمو از کسش بلند شد رفت دستشویی بعد که اومد من هنوز خواب بودم اونجا گفت الناز:نمیری اتاق خودت؟ من:بدون تو نمیتونم بخوابم مامی بیا بغلم. اومد پیشم با اینکه لباس پوشیده بود ولی من لخت بودم تا صبح بغِش کردم خوابیدم نصف شب دوباره راست کردم خیلی دلم میخواست بکنمش بازم میتونستم هم ولی نکردم که اذیت شه. صبح زودتر پاشدم صبحنمو خوردم خودم چایی گذاشتم که پاشد دیر تر از من. اونم اومد با تعجب که چرا زود پاشدم نشست کنارم خوردمو رفتم خریدای خونه رو انجام بدم. قبلش دمه در بودم گفتم من:مامی بیا یه بغل بهم بده الناز:لوس شدیا من:بیا. اومد بغلش کردم بوسش کردم لپشو گفتم من:مامی میدونی که عاشقتم الناز:آره عزیزم من:خیلی دوست دارم الناز:منم دوست دارم. من:میرم کاری داشتی زنگ بزن قربونت برم. الناز:باشه، بیرون مرقب باش من:چشم مامی. یه لب ازش گرفتم که خودشم همکاری کرد اونجا صورتمو گرفت لبامو قشنگ بوسید رفتم بیرون پی خریدا. اون روز خریدارو انجام دادم رفتم خونه بهش تحویل دادم بعد رفتم یه دور بزنم که حالو هوام عوض شه اگه خونه میموندم میکردمش باز. تو خیابون به یه آقایی پول دادم با کلی خواهش تمنا بره برام قرص تاخیری بگیره. رفتم خونه یه زره در مورد قرصه تحقیق هم کردم فهمیدم ۳ ساعت قبل سکس باید بخوری منم قبل شام زدم تو رگ که بعد شام حسابشو برسم و حسابی بکنمش. فقط زیادی خوردم و ۳ تا انداختم بالا به شدتم حشری بودم. موقع خرید ویتامینه با شیر موز کلی خوردم. تو خونه هی بهش میچسبیدم و بوسش میکردم کونشو میمالیدم ممه شو دست میزدم اونم میگفت پرو نشو منم میگفتم مال خودمی دلم میخواد. زودتر شامو خوردم رفتم یه دوش گرفتم اومدم که دیدم مامان داره میره بخوابه. خودمو خشک کردم رفتم پشت سرش تو. الناز:آریا دیگه امشب اذیتم نکن بس کن. هیچی نگفتم رفتم جلو با حوله بودم بغلش کردم لب گرفتم ازش من:یه امشب فقط بعدش یه چند وقت کاری نمیکنیم قول میدم مامی الناز:تو همش همینو میگی من:آخه نمیزاری حال کنم الناز:مگه من واسه ی حال کردن توهم. من:یه شب فعلا بزار دیگه رفت واسه بعدا الناز:نکن آریا بسه دیگه پسرم کارمون اشتباهه. حوله رو انداختم لخت جلوش وایسادم گرفتمش نشوندمش رو تخت لباساشو درآوردم. یه لگ داشت اونم کندم با شرتش و لخت لخت جلوم بود. نشسته بود روی تخت منم وایساده بودم رو به روش کیرم هم جلوش بود. رفتم توی لباش یه ذره لباشو خوردم آروم نشستم رفتم توی ممه هاش الناز:کرمت گرفته امشب میدونم تا اونجاتو نکنی توم ول کن نیستی. من:امشب میخوام مثل زنم باشی. الناز:وای خدا مرگم بده. آروم رفتم روی شکمش دستمم بردم روی کسش شروع کردم مالوندن بالای کسش. الناز:آخخ دستمالی نکن انقدر بسه من:تازه کجاشو دیدی باز کن پاهاتو برام زن. پاهاشو یه ذره باز کردم با دستم خودم یه ذره کشوندمش جلو لبهی تخت کسش سفید بود بدون مو خیلی خوشگل و خوش بو. هر روز حموم بود. بدون اخطار رفتم توی کسش و شروع کردم لیس زدن و مالوندن. الناز:آیی خاک بر سرم پاشو آریا نکن خجالت بکش. الناز:آیی آریا نکن مامان کثیفه نکن.
با دستاش سعی کرد جدا کنه سرمو ولی محکم نگه داشتم پاهاشو. هی غر میزد و میگفت نکن پاشو پسرم.
الناز:نکن آریا کثیفه آههه من:تمیز تر از کس تو ندیدم مامان. دوباره رفتم تو کسش این دفعه زبونمم بردم توش. الناز:آی بی ادب آههههه نه. هم لیس میزدم هم کسش رو انگشت میکردم هم زبونمو می بردم توش نزدیک ۷ ۸ دقیقه خوردم که آخراش دیگه آهو اوه میکرد فقط یه ذره دیگه که خوردم دیدم کسش خیس شده و دیگه کاریم نداره دستشو گذاشته روی سرم فقط نگه داشته پاهاشم خودش بازتر کرد. الناز:آههههه آهههه. دیدم کسش خیس شده آروم آروم ول کردم رفتم بالا تا به لباش رسیدم یه لب گرفتم همزمان کسش رو میمالیدم. از لباش جدا شدمگفتم من:حالا نوبت توعه مامی. بلند شدم جلوش وایسادم کیرم جلو صورتش بود. الناز:چیکار کنم الان. من:بخورش الناز:واقعا جدی میگی آریا من:آره مامی. کیرم خواب بود برنامم همین بود که بخوره تا راست شه با اون قرصایی که من خورده بودم حالا حالاها نه راست میشد نه آبم میومد. نشسته بود فقط نگاه میکرد به کیرم یا تو چشام. من:بخورش مامان یه ذره چیه مگه منم خوردم برات الناز:من مادرتم عوضی میخوای من بخورمش؟ من:بخور یه ذره بدت نمیاد قول میدم تازه زود ترم میاد تموم میشه. اولش با اکراه داشت نگاه میکرد فقط بعد یه ذره دست زد و بعد حلقه کرد تو دستش برام شروع کرد عقب جلو کردن یه زره که جق زد برام بعد صورتشو آورد نزدیک نکشو گرفت به دهنش. وااای بهترین حس بود تا حالا کسی برام ساک نزده بود.لباشو گرد کرد دور کیرم و کلشو داد تو فقط بعد شروع کرد جق زدن برام. همون برام کافی بود. داشتم راست میکردم دیگه کم کم من:آهههه مامانی آهههه مرسی الناز:اووم اوم اوم من:آههه مامان بیشتر بیشتر بخور ببر تو تر. الناز:اوم اوم اوووم من:اوووفف چه داغهه آهههه اهههه. دستامو گذاشتم روی صورتش و گرفتم دستم صورتشو. داشت فقط سر کیرمو میخورد منم آروم شروع کردم بقیه کیرمو با تلمبه های آروم هل دادن تو. اولش دستش نمیزاشت بیشتر بره کیرم چون داشت واسم جق میزد و گرفته بود کیرمو دستش رو گرفتم جدا کردم از کیرم و انداختم. یهو نگام کرد و چشم تو چشم شدیم.به چشماش خیره شدم و کیرمو هل دادم تو دهنش لای اون لبای کلفت و قرمزش. من:آههههه مامی آهههه جووون الناز:اوووم اوم اوم اوم اوم. صورتشو گرفته بودم تو دهنش تلمبه میزدم. کیرم لای لباش فشرده میشد و میرفت تو دهن داغش و میومد بیرون. کم کم راست شد کیرم، اگه اون تاخیری نبود آبم قطعا تا الان اومده بود. بعد اینکه چند دقیقه تو دهنش تلمبه زدم و کامل راست کردم کیرمو کشیدم بیرون من:دراز بکش الناز:خجالتم خوب چیزیه این چه کاری بود زورم کردی انجام بدم. من:بخواب زود باش. خوابوندمش خودمم رفتم لای پاهاش نشستم کسشو یه ذره مالوندم بعد کیرمو کرم زدم گذاشتم دمه کسش و خوابیدم روش. به چشماش خیره شدم و آروم کیرمو هل دادم تو. اول سر کیرم بعد کل کیرمو تا آخر کردم تو کسش واای که چقدر تنگ بود خیلی هم داغ. من:آههههه مامان آهههههه آههههه
الناز:آییییی آروم آهههه آخخخ آریا آروم من:امشب آروم نداریم الناز:چرا؟ من:امشب کس تو مال منه آهههه
الناز:آخخ بیشعور با ادب باش. شروع کردم تلمبه زدن تو کس مامان کیرمو قشنگ تا تهش میکردم تو لب بازی هم میکردم و فقط خیره به چشمای خوشگلش بودم تمام مدت. الناز:آههههه آریا آههههه وای واییییی من:آههههه مامان چقدر تنگه آهههه آهههه جووون آهههه
الناز:هوووف آهههه به کی رفتی تو آیییی آیییی
من:به تو مامی به تو اههههه عاشقتم آههههه کس تنگ من الناز:با ادب باش آیییی آییی نکوب توم آهههه
من:زن خودمی آهههه مامی امشب هر طوری بخوامه الناز:آههههه چته تو امشب آهههه آخخخخ آروم.
دستامو گذاشتم کنار سرش اومدم بالا شروع کردم محکم تلمبه زدن و کوبیدن تو کسش. من:آههههه مامان چه موجی میده سینه هات اووف. میکوبیدم تو کسش و موج ممه هاش و بالا پایین شدنش رو تخت دیوونم میکرد. تند تر تلمبه زدم که دیگه صداش درومد. الناز:آهههه آههههه آریا آریا آهههه وایسا آهههه
من:آههههه چه کس نابی داری مامان آههههه آهههه
الناز:آریا آههههه آههههه من:اوووف جووون چه حالی میده زن داشته باشی آهههه هر شب میکنمت مامان آههههه آهههه الناز:آشغال آروم آههههه آریا آههههه.
افتادم روش بغلش کردم تلمبه رو آروم تر کردم و رفتم تو لباش شروع کردم میک زدن و خوردن گردنش الناز:مووچ… ماچ… آهههه گردنمو نخور جاش میمونه. من:آهههه بزار بمونه مال خودمی زن آهههه مووچ موچ.
یه ذره که اونطوری کردم پاشدم از روش گفتم من:برگرد مامی الناز:چرا؟ آریا بسه دیگه چرا تموم نمیشه؟ من:برگرد ماماااان اهه غر نزن. خودم برش گردوندم بعد گفتم من:۴ دستو پاشو. الناز:چه کاریه این چیه دیگه؟ خودم ۴ دستو پاش کردم پشتش قرار گرفتم کیرمو گذاشتم دمه سوراخ کس و هلش دادم تا تهش تو. من:آوووف آههههه جووون الناز:آییی آییییی.
کمرشو گرفتم صاف شدم و شروع کردم تلمبه زدن.
من:آههههه جووون آههههه آههههه مامانی آهههه آههههه
الناز:آههه خدا آهههه آیییی آیییی آههههههه آهههههه
من:چه بدنی داری مامان آهههه دافی هستی برای خودت الناز:آهههه آییی آریا آروم نکوبش آههههه
من:چرا نکوبم بگو دلیلشو که نکوبمش تو کست الناز:آهههه آهههه دردم آییی میاد اههههه من:چرا دردت میاد آههه ها؟ الناز:آریا آیییی آهههه آهههه من:بگو چرا درد دارهتا بس کنم الناز:چون کلفته آیییی اونجا کلفته.
منم تا اینو شنیدم جو گرفتم شروع کردم محکم کوبیدن تو کسش. من:آههههه کلفته ها جووون آهههههه
الناز:آههههه آههههه خدا آهههه آریا وای وای آییییی.
یه لپ کونشو سفت گرفتم تو مشتم چند تا اسپنک زدم روش محکم که دردش اومد و قرمز شد موهاشو گرفتم تو دستم کشیدم و محکم میکوبیدم. الناز:آههههه نکن آههههه آریا آههههه بسه آهههههه تروخدا آیییی.
یدونه کوبیدم توش نگه داشتم ول کردم دیگه. هلش دادم رو تخت برش گردوندم پاهاشو باز کردم و بلند کردم انداختم روی شونم. پاهای سفیدش برای مردا آرزو عه از بس خوش فرمه و خوشگلو سفیده حتی یه تار مو هم نداره. کیرمو گذاشتم دمه کسش دوباره هل دادم تا تهش توش.من:آههههه جووون زن آهههه مامی. الناز:آخخخ آیییی چرا تموم نمیشه چیکار کردی آیییی.
پاهاشو با دست نگه داشته بودم شروع کردم لیس زدنشون و مالوندن ساق و کل پاهاش. یه جوری می کوبید که بالا پایین هم بشه چون اوج لذتو میبردم اونطوری. من:آهههه چه بدنی داری مامی آهههه الناز:آیییی آیییی نکوبش آریا آهههه تا ته نکن آخخخخ
من:بالا پایین شدنت قشنگه دوس دارم بدونم زنمی مامان. الناز:این چه کاریه وای وایییی اخخخخ آههههه
من:بگو زنمی تا نکوبم مامی آهههه آهههه کس تنگ من.
الناز:آریا بس کن آهههه آهههه آخخخخ وای درد داره.
من:آههه مامان زن خودمی دیگه حاملت میکنم جووون
الناز:آییی آیییی آهههه آههههه نکوب توم آههههه من:بگو زنمی تا آروم بکنم آهههه. شروع کردم یه خورده سریع تر کردن و محکم کوبیدن. دیگه حس عالی بهم دست داده بود واقعا اون لحظه مامان زنم بود هر کاری دوست داشتم میکردم اونم نمی تونست کاری کنه. شروع کردم پاهاشو خوردن و مالوندن همینطوری میکردم تو کسش میاوردم بیرون من:آههههه جووون آهههه کس تنگ من آهههه آهههه مامانی من الناز:آییی آریا آهههه اریا تروخدا آههههه من:آهههه جوون زن خودمی میکنمت مامانی آههههه آههههه الناز:آهههه من زنتم آریا آروم تر آههههه آهههه من:آهههه زن نشنیدم آههههه نشنیدم الناز:من زنتم من آخخخخ زنتم آیییی من:زنمو آروم بکنم آره؟ الناز:آهههه آره آررررههههه من:زن کس تنگ منی یا نه ؟ الناز:آره آهههه آره آییییی.
پاهاشو گذاشتم کنارم خوابیدم روش وحشیانه لب بازی کردم باهاش. بغلش کردم محکم لباشو میخوردم تو کسش عقب جلو میکردم. من:آهههه مامان آههههه الناز:امشب یه کاری کردی آهههه چرا تموم نمیکنی آههههه من:آههه جووون پاهاتو دورم حلقه کن بغلم کن مامان. اونم انجام داد و پاهاشو دورم حلقه کرد انداخت روی کمرم من:آههههه مامانی لباتو میخوام آههههه الناز:لبم رو بخور فقط تموم کن دردم میاد آههههه. دیگه خودشم پایه کار شد لباشو که میخوردم قشنگ لب بازی میکرد زبونش رو میکرد تو دهنم قشنگ لب بازی مثل زنو شوهر میکردیم. من:آههههه مامانی آهههه داره میاد الناز:آهههه نریزش توم آهههه آریا نکن قرص من:میخوام خالی کنم توش آهههه مامانی آههههه
الناز:آهههه قرص ندارم نکن وای آهههه آههههه آههههه.
من:خالیش میکنم توش آهههه حاملت میکنم مامانی آههههه جووون الناز:عوضی آیییی آییی نکن تروخدا
من:وای مامانی کستو جر میدم آهههه حاملت میکنم آههههه آههههه زن خودمی آهههه جووون آهههههه الناز:آریا اریا آهههه پسرم نکن آههه پسرم پسرم آههههه
من:آهههه مامانی آههههه آهههه مامانی اومد آهههههه.
فشار دادم تا ته توی کسش و آبم اومد. در گوشش آه میکشیدم و حرف میزدم. آبمو داشتم میریختم تو کسش اول آبم پاچید چند بار با قدرت و بعد کیرم گنده گنده شد تو کسش و آبم با قدرت خالی شد توش کل آبمو ریختم تو کسش و یه چند تا میونش تلمبه زدم که هر چی مونده بیاد. من:آهههه مامانی حامله شو آههههه
الناز:آهههه آههههه پسرم نکن آهههه آهههه آویییی آهههه. آبمو تو کس خالی کردم و نگه داشتم کیرمو لباشو خوردم تا کیرم خوابید افتاد بیرون بعد از روش اومدم کنار الناز:خیلی عوضی چرا آخه مگه نگفتم نکن.
من:ببخشید مامان نتونستم خیلی خوب بود. الناز:از دست تو دفعه آخرته عوضی. بلند شد رفت دستشویی منم همونجا پتو کشیدم روم خوابیدم.
ادامه دارد…
نوشته: آریا
ادامه…