ضیافت هفتگی
سلام نازنین هستم ۲۹ساله ساکن تهران چندساله ازدواج کردم بچه ندارم شوهرم معین متخصص بیهوشی تو بیمارستان کار میکنه وضعمون خوبه بد نیس از خودم بگم ۱۶۵قد دارم ۶۰کیلو وزن دارم پوستی سفید دارم بینی عمل کردم رونای توپری دارم سینمم سایزش۷۰میشه بدنمم ۲_۳سالی لیزر کردم راسی اگه میخواید بیشتر منو تجسمم کنید قیافه و استایلم بهههه شدت شبیه فرناز رهنما بازیگر سینماس همه میگن بهم خودمم خیلی حس میکنم
در کل معمولی ام زندگیم عادی مث همه از لحاظ جنسی ام معین خوبه میتونه سیرم کنه ولی خب معین خیلی وقتا شیفتش شبه تو عملا نصف شب میره خیلی کم سکس تو شب تجربه میکنم ولی اینکه بهش یه روزی خیانت کنم تو فکرم نمیگنجید داستان از جایی شروع میشه که ما آخره هر هفته میریم مهمونی یکی از همکارای معین تو باغاشون به نوبت به ضیافت یکی نوبت ماام چندوقت بود گذشته بود توی مهمونی همه دوستاش با خانواده هاشون هستن اونایی که نمتونن بیان کاردارن شیفتن یا هرچی هفته بعدی حتما میان شام میخوریم میرقصیم خوش میگذرونیم در کل اونجا آدمحسابی ها زیادن نگاه بد و چپ روت نیس ولی بااین حال لباسام معمولیه همیشه و لباس باز و ناجور نمیپوشم توی همه اونا پسردکتر شمس به اسم امید خیلی بهم میرسید اولش فکر میکردم سره محبته ولی هفته به هفته فهمیدم نه از قصده و بامنظور خودشو میمالید بهم لاس بچه گونه میزد این داستانا
خوده امید۲۰سالش بود قدش خیلی بلند نبود بیبی فیس بود ریش نداشت ولی بدنش تیکه ای بود ورزشکار بود خوش قیافه بود در کل
منم بعده چند هفته کم محلش میدادم تا اخره مهمونی گفتن دفعه بعدی خونه معین اینا هستیم ماام استقبال کردیم اخر هفته شد من تدارک شام بند وبساط دیدم مهموناام میومدن خودمم یه لباس سبز براق که پایینش چاک میخورد ساق پاهام معلوم میشد یه شالم بسته بود روی موهام به صورت گوجه ای حسابی خوب شده بودم حتی معین بعده مهمونی که همه رفتن تو اشپزخونه لختم کرد منو گایید ولی بریم سراغ اومدن دکتر شمس و پسرش امید منو دید گف نازنین خانم امشب خیلی زیبا شدید گفتم مرسی امید جان بساط رقص وسط بود من بامعین میرقصیدم که اهنگ تا عوض بشه معین گوشیش زنگ خورد امید که همیشه بنده گون من بود گفت با من ادامه میدید؟
یه لبخند زوری زدم که معین گف اره اره امیدجان برقصید من الان میام گوشی به دست رفاهنگ ۲نفره گذاشتن این نزدیک من شد دستمو گرف اونکی دستشم گذاشت رو پهلوم میرقصیدیم اونجا قیافشو زوم کردم دیدم قیافش بدم نیس خوشگله کم کم اون دستشو گذاشت رو کونم خیلی عادی میرقید وسط شلوغ شده بود اون خیلی بهم نزدیک شده بود تااهنگ اومد تموم بشه امید خیلی سریع و تند یه بوس از گردنه لختم کرد کونمم یه فشار ریز داد و رف به سمت آشپزخونه منم خیلی باتعجب خجالت زده لباسمو درست کردم به بقیه مهمونا رسیدیم تو آشپزخونه بودم امید اومد پیشم گف کمک میخواید گفتم نه مرسی گف من هستم کمکتون میکنم گفتم نه خودم هستم ۲_۳تا کارگرم تو اشپزخونه بودن درزم
امید گف نازنین خانم واقعا شما زن مهربونی هستید گفتم مرسی ممنون ولی اینو هرهفته بهم میگیا گف هرچی بگم کم گفتم گف از کارم که ناراحت نشدی؟
گفتم کدوم؟
گف تو رقص آخرش؟
خودمو زدم به اون راه
گفتم کدوم چیو میگی؟
گف خب پس ناراحت نشدید میتونم ادامه بدم بکارم
گفتم از چی حرف میزنی؟
یه نگاه به گردنم کرد از بوس گردنت کردم
دیگ خیلی واضح گف منم قیافمو چپ کردم گفتم اهااا پس از قصد بوده گفتم اتفاقی بوده لابد
گف نه کاملا قصد بود
گفتم پس برو اینجا واینستا من دخترای هم سن و سالت نیستم اینجوری میکنی
گف من بزرگتر از توام بردم زیرم عرقشون درآوردم
خیلی جدی نگاهش کردم گفتم برو اونور آشغال بابات کجاس اصن بهش بگم
گف اگه میخوای خودم میرم میگم اصن داد میزنم که من تو کف توام
گفتم برو بچه جان کار دارم گف من که آخر میکنمت بعدشم رف
خیلی بهم برخورد خواستم برم بگم به معین حتی باباش ولی خیلی بد بود وسط اون همه آدم مهمونی تموم شد هفته بعدم مهمونی افتاد خونه دکتر شمس همون خونه امید اینا
منم از همونموقع به معین گفتم هفته بعد نمیریم خوشم نمیاد از دکتر شمس
اونم اولش سوال کرد چیزی نگفتم بعدشم بیخیال شد گف باشه نمیریم هفته بعد
معین یه هفته تمام بعده همون شب مهمونی خونه خودمون باهام سکس نداشت چون نبودش اگرم بود من بیرون بودم حسابی حالم خراب بود پنجشنبه قرار بود خونه باشه من قبل اینکه بیاد خونه رفتم لخت شدم کامل خوابیدم رو تخت که اومد یه دل سیر بکنتم اومد خونه اومد تو اتاق گفتم سلااااام اقامعین خودم بیا که دارم میمیرم ولی خیلی سرد و بی روح گف پاشو حاضر شو بریم مهمونی
جاخوردم گفتم چییی؟ من که گفتم نمیام
گف باید بریم دکتر فلانی قراره بود باید باشم گفتم بیا یکم بکن پس بریم گف نه دیر میشه گفتم یه ذرع معین حالم بده
با عصبایت کمی گف پاشو ادا جنده هارو در نیار دیگ بدو
خیلی بهم برخورد پاشدم یه تیپ خیلی ساده زدم خیلیییی سادع گفتم بریم گف این چیه گفتم چی گف برو لباس خوب بپوش ارایش کن گفتم من اینجوری راحتم
دیگ عصبی شد گف بهههت میگم برو لباس بپوش نرین تو اعصابم برو
برگشتیم تا صبح میکنمت برو گمشو
با عصبانی بغض رفتم یه لباس مشکی سفید آستین بلند که پایینش چین میخورد با یه دامن مشکی تا زانو ساپورت پوشیدم زیرشم یه سوتین سفید و شرت آبی داشتم یه شالم انداختم سرم رفتیم تو مهمونی
سلام و احوال پرسی این داستانا دیدم معین رفته پیش همون دکتره داره چرب زبونی میکنع اعصابم خورد بود یه سمتم حشری امید یهویی اومد نشست پیشم گف سلااام نازنین خانوم گفتم بازم تو ولم کن دیگ خستم کردی
گف هییس ضایع بازی درنیار میفهمن بقیه میخوای بهم بدی
گفتم فقططط خفه شو گمشو
گف یه هفته تموم هیچکی نکردم که امشب بکنمت نه نیار توروخدا با یه لحن بچگونه و دیوونه بازی میگف
گفتم توروخدا برو بی آبروم میکنی
گف ببین هروقت دلت خواست پله هارو برو بالا انتهای راهرو اتاق چپی برو داخل تا من بیام گفتم باشه باشه فقط برو نبینمت
گف اععع بداخلاق بعدشم رف
بعده شام من همچنان تنها بودم اینجوری بیشتر دوس داشتم
دنبال سرویس بودم از خانم شمس پرسیدم گف زیره راه پله هس رفتم دسشویی اومدم دیدم امید دم دره گف داره دیر میشه ها برو بالا دیگ بخدا ضرر نمیکنی قولم میدم زود تموم بشه گفتم وای خداااا رفتم نشستم حشرم بیشتر شده بود امید همش جلو چشمم بود خودمو باهاش یه لحظه تصور کردم گفتم شوهرم که وقتی یه دکتر به من ترجیح میده منم حق دارم اینجوری جوابشو بدم خونشون دوبلکس بودم خیلی اروم و نرم رفتم بالا به دور و ور نگاه کردم امید میدا کنم که بفهمه دارم میرم ولی ندیدمش رفتم بالا تو همون اتاق ۲_۳دقیقه ای واستادم دیدم خبری نیس اومدم که برم دیدم سره راهرو امید داره میاد دوباره برگشتم تو اتاق امید اومد تو گف اهاااا حالا شدی دختر خوب برگشتم اونوری پشتمو کردم بهش گفتم هر غلطی بلدی بکن بریم میفهن
اومد از پشت چسبید بهم گف جوری میکنمت تو عمرت گاییده نشده باشی دستش رو سینه هام بود ساکت بودم لاله لال شروع کرد لاله گوشمو خوردن با صدای نفسش بعدشم گردنمو لیسیدن عالی بود چشمامو بستم خودمو دادم دستش گف درار زود باش لباسمو دراوردم گف هووووف چه سفیدی نازنین گفتم زود باش گفتم درار اونم سوتینو دراوردم سینه هامو دستش گرف شروع کرد چلوندن و خوردن انداختم رو تخت معرکه بود سفتی کیرش کع میالید به رونم حالیم میشد
چشمامو بسته بود دستم رو سرش بود که اومد بالا لباشو قفل کرد رو لبام اومم اوممم میخورد منم همراهیش کردم گف معرکه ای تو نازنین گفتم کارتو کن
دوباره سینه هامو شروع کرد خوردن لیس میزد مک میزد زبون معرکه میزد دامنو دراوردم از روی ساپورت دست کرد داخل کس خیسمو انگست کرد گف چه آبی انداخته میشه دوش گرف باهاش ساپورتو دراوردم شرتمم سریع دراوردم گف به به کونو نگاه بچرخ ببینم همون لبه تخت چرخیدم نشست پایین شروع کرد لیسیدن کومنمو کسم معرکه بود حالم خراب تر شد اهههههی کشیدم گفتم عالیه بخوورررر
گفت اومممم میخورم برات نازنین جنده
اهههه میکشیدم به کمر چرخوندم کسمو کامل کرد دهنش حس فوق العاده ای داشت کسی غیر معین برام میخوره
امید میخورد من ناله میکردم گفتم بکن دیگ گف بزار آب بیشتر بندازه هی میخورد سرش قشنگ وسط کونم بود پاشد داشت شلوارشو در میاورد گف بیا بلند شدم کیرش۱۷سانتی میشد سفید یکمم کلفت یه لیس از زیرش تا سرش زدم اهی کشید گف اوف خوبه کردم تو دهنم براش میخوردم سرمو گرف تندتند تلمبه زد تو دهنم گف برو تخت پاشدم به کمر رفتم رو تخت اومد روم کیرشو تنظیم کرد رو کسم جا داد توش یه اههیی کشیدم چشامو بستم گفتم زود باش دیگ گف نازین گفتم چیه گف دیدی کردمت گفتم اره تموم کن گف اولشه
شروع کرد تویی زدن منم چشامو بسته بود دستم رو کمرش بود محکم میکرد صدای شاپ شاپ کسم دراومده بود گرنمو میخورد سینه هامو لیس میزد همینجوری داشت میکرد یهویی گوشیم زنگ خورد دیدم معینه
کیره امید تو کسم بود گفتم نکن جواب بدم برداشتم گف کجایی گفتم تو موحطه اومدم هوا بخورم گف بیا میخوایم بریم گفتم باشه کیرش تو کسم دراومده بود گفتم پاشو میخوام برم گف کجاااا آبم نیومده گفتم نمیشه باید برم گف یکم دیگ بکنم بعد برو گفتم دیر میشه گف نه نمیشه زود تموم میشه
کیرش کرد تو کسم جلو عقب میکرد گرنمو میخورد حشری بودم دوس نداشتم تموم بشه یه طرفم ترس داشتم گفتم بکن اااهیییی بکن امید آبتو بیار دیره اهههه بکنننن محکمتررررر اااووووفففف اااااییییی ارره بزن تو کسم گف پاشو داگی شو سریع چرخیدم قوس به کونم دادم کرد توش صدای شاپ شاپ کونم تو اتتق پیچیده بود از پهلوهام گرفته بود میکرد کیرش تو کسمممم دااااغ کرده بود منم اهههه میکشیدم
اااااییییی امید تموم کن باید برم ااههههیییی کونمممم اروم تر اههههیییی بزن امیدددد اههههییی
اونم میگف چه بدنی داری چه سفیدی سینه هامم گاهی دست مینداخت میگرف منم چشامو بسته بودم آبم داشت میومد
کسمو شروع کردم مالیدن اونم داشت میکرد سینه هام جابهجا میشد که لرزشی گردم گفتممم اههههههههه اااااییییییی آبم اومدد امید اههههه بسهههه
موهامو جمع کرد تو دستاش میکشید و میکرد گوشیم دوباره زنگ خورد گفتم درار گف جواب بده کیرشو ریز تو کسم میکرد ولی موهام تو دستش بود
معین گف کجاییی نازنین گفتم دسشویی الان میام گف بدو دیره کاردارم
قطع کردم گفتم توروخدا امید تموم کن اون صدای نفساش تندشده بود اه اه میکرد تویی هاش محکم تر شده بود یهویی دراورد با دادش ریخت لای کونم منم نگاش میکرد زد رو کونم گف پاشو برو جنده عالی بودی گفتم با چی پاکش کنم یه لب ازم گرف یه دستمال از کشو دراورد خودش پاکش کرد شرتمو پوشیدم سینه هامو بازی میکرد میخورد گفتم ولم کن باید برم لباسامو پوشیدم ارایشمم یکم اوکی کردم رفتم پایین معینی گف بریم دیگ رفتیم خونه رفتم معین اومد تو حموم لخت گف بچرخ منم که تو فکرم گاییده شدنم بودم تو مهمونی چرخیدم اصلا سکسش بهم حال نداد چون همش فکرم کس دادن به اون امید بود اخره شبم اینستام امید پیام داده بود فردا شب شوهرت شیفته بیام خونتون ؟
منم بلاکش کردم ولی گهگاهی هوس میکنم فرناز رهنما سرچ کنید که بفهمید چه شکلی ام
نوشته: نازی