سکس دردسرساز

سلام دوستان انجمن کیر تو کس امیدوارم حالتون خوب باشه،این اولین داستان من هست، داستان که چه عرض کنم بیشتر میشه گفت کابوس!قصد من از نوشتن این داستان هم به نوعی خالی کردن خودم و هم کمک و راهنمایی گرفتن از اساتید هست دنبال لایک و یا دیده شدن نیستم.
بریم سراغ داستان
من اسمم امیره 20 سالمه و جنوب زندگی میکنم (استان هرمزگان) از بچگی خیلی شوخ و بازیگوش بودم اما طی یکسری اتفاقات روحیمو به طور کل از دست دادم حالا چه اتفاقی؟این اتفاق حدود ۶ ماه پیش افتاد
مادرم یه دوست داره به اسم سمیه اینا بچگی باهم دوست بودن تا به الان که هر کدوم ازدواج کردن اما زندگی مشترک سمیه خانم جنده ما زیاد طول نکشید و بیوه شد، بواسطه دوستی اونا با هم رفتو آمد داشتیم من بچه بودم و چیزی از سکس نمیدونستم پس نگاه بدی بهش نداشتم، گذشت تا زمانی که به سن بلوغ رسیدم و کم کم فهمیدم کص چیه توی اون دوران بازیگوش بودم اما هیچوقت دنبال دختر بازی نرفتم و عادت کرده بودم به جق، این سمیه هر از گاهی میومد خونه ما و همیشه جوری لباس می‌پوشید که همه جاش معلوم باشه جنده خانوم! ولی خیلی استایلشو دوس داشتم و از زمانی که فهمیدم سکس چیه دوست داشتم باهاش سکس کنم،وقتی میومد خونه ما پاهاشو سمت من باز می‌کرد جوری که کصشو ببینم منم از فرصت استفاده می‌کردم عکس میگرفتم تو تنهایی خودم باهاش جق میزدم و موضوع هربار که میومد پیش ما تکرار میشد دیگه برام عین روز روشن بود که این میفهمه من دارم ازش عکس میگیرم و بقول گفتنی تو کَفِشم همش به این فکر میکردم چه جوری وارد عمل شم ولی مطمئن بودم که خودش میخاره وگرنه چرا هربار باید کص و کونشو رو به من به نمایش بزاره و آخر شب که می‌خواست بره خونه به من می‌گفت منو برسون
یه پسر عمو داشتم اونم تو کَفِش بود و وقتی بهش گفتم اینجوری میکنه گفت خب داره بهت چراغ سبز نشون میده بهم گفت یبار که رسوندیش برو پیشش باهاش حرف بزن، اما من جراتشو نداشتم چون میترسیدم به خونه حرفی بزنه برا همین تصمیم گرفتم تو اینستا باهاش چت کنم گفتم نهایتش چتامو پاک میکنم با همین استدلال جراتم بیشتر شد اوایل خیلی عادی پیش رفتم ولی بعدا بحثو بردم سمت مسائل سکسی ، مثلا گفتم آره یه دوس دختر دارم میگه حاملمو باید بیایی منو بگیری و این کصشعرا اونم گفت چکار کردی مگه ،گفتم مست بودم نمیدونم الان داره اینجوری بهم میگه بهم گفت بلاکش کن دیگه جوابشو نده اینا جندن میخوان برن تو پاچت و حواستو جم کنو این حرفا، دیگه فهمیدم کونش میخاره بحثای سکسی ما دیگ شروع شد یا اون استوری سکسی میفرستاد یا من. دیگه جراتم بیشتر شد و تمام فکرم کردنش بود یبار ک اومده بود خونه آخر شب بهش پیام دادم وقتی میخوایی بری بگو اسنپ گرفتم برو پایین وایسا خودم میرسونمت ۱ دقیقه طول نکشید گفت باشه رفت پایین سوار ماشین شدیم تو ماشین بهش گفتم قرار بود با رفیقم مشروب بخوریم لحظه آخر کنسل کرد باهم بخوریم گفت بیار رفتم بالا به یه بهانه مشروب گذاشتم تو کوله پشتی اومدم سوار شدم رفتیم تو راهم گفتم مزه چی بگیرم گفت هر چی گرفتی خلاصه گرفتمو رفتیم بالا اول قلیون درست کرد بعد فیلم گذاشت داشت مثلا بهم معرفی می‌کرد یه فیلم بود یادم نمیاد اسمش اما صحنه لز داشت و زیرنویسش همش کص و کون داشت ، مشروب خوردیم کم کم داغ شدیم داشت، بحث سکس باز شد گفت من آدمی نیستم که از سکس بترسم یا بقولی ادا تنگا در بیارم بهش گفتم ینی الان اگه من کاری کنم تو مشکلی نداری گفت نه ! گذشت تا ساعت ۴صبح خواستیم بخوابیم جامونو کنار هم انداخت دیگه نتونستم تحمل کنم چنگ انداختم سینه هاشو گرفتم مثه مار میلولید تو خودش هی میگفت نکن بچه گوشم بدهکار نبود چون به چیزی که میخواستم رسیدم سینه هاشو چنگ میزدم میخوردم شلوارو شورتشو باهم کشیدم پایین بدنش سیاه بود نمیدونم تجربه سکس با سیاه دارین یا نه اما کصش صورتی روشن بود شیو نکرده بود اما من برام مهم نبود یه جورایی به آرزوم رسیده بودم تا جاییکه تونستم کصشو خوردم انگشتش کردم و بعد ۶۹ شدیم اومد با اون لبای پروتزیش کیر مو ساک میزد اصن فکرشو نمیکردم انقد سگ حشر باشه خیلی حشری بود التماس می‌کرد بکن داخل بالاخره کیرم وارد کصش شد جفتمون داشتیم لذت می‌بردیم اون عین سگ التماس می‌کرد پاهاشو دور کمرم حلقه کرده بود نمیزاشت تکون بخورم تا اینکه نزدیک اومدنم شد درش اوردم اون قبل من ارضا شده بود تا اینکه جفتمون بعد سکس لخت تو بغل هم خوابیدیم صبح بیدار شدیم داشت لباس می‌پوشید بهش گفتم نپوش اینبار میخوام بریزم داخلت گفت میخوایی دم پیری بدبختم کنی ، تلفنم زنگ خورد مجبور شدم برم از اونجا قبل اینکه برم بهش گفتم میبینمت بازم گفت آره ولی دیگه اینکارو انجام نمیدیم مادرجنده عذاب وجدان داشت مثلا اون موقع چون کارم فوری بود نتونستم بشینم حرف بزنیم ، طرفای عصر بود رفتم خونه دیدم یسری دونه ها ی گوشتی روی کیرم زده بالا نمیدونستم چیه یدونه کَندم گفتم چیز مهمی نیست ولی دیدم نه بازم هست اوایل اهمیت نمیدادم اما بعد از چند وقت رفتم دکتر گفت زگیل تناسلیه و این ویروس تا آخر عمر همراهت هست تقریبا اکثر دکترای شهرمونو رفتم همشون همینو میگن نمیدونم چکار کنم دیشب متوجه شدم روی زبونمم هست با اون مادر جنده حرومی حرف زدم تازه انقد کونده پرروعه میگه تمام ازمایشای سالانمو دارم میارم برات ولی عین سگ گه میخوره چون من غیر اون مادر جنده با کسی ارتباط نداشتم همش خودمو مقصر میدونم لطفا کمکم کنین
دوستان لطفا کمکم کنین چکار باید بکنم آیا واقعا دیگه درمان نداره ینی تا آخر عمر باید استرس داشته باشم؟

نوشته: Amir

دکمه بازگشت به بالا