هر کو نکند فهمی
سی سال پیش بود که که دختری هفده ساله به نام سارا دل ساقی محله رو میبره و به هر شکلی که شده اونو تصاحبش میکنه ، دختر نوجوان عروس بزرگ خانواده ای میشه که پنج تا پسر داشت ،
طی پنج سال اول زندگی مشترکش صاحب سه تا پسر میشه ، معتاد شدن شوهر سارا و زندانی شدنش به دفعات و رفت و آمد دوستای شوهرش به خونش باعث شده بود هر جور وصله ناجوری به سارا زده بشه ولی راست یا دروغ رو فقط سارای زیبا و جوان میدونست ،
با گذر سی سال از زندگی زناشویی سارا با وجود زاییدن سه شکم به صورت طبیعی هنوز سارا ی زن میانسال زیبا بود که برای دل خودش یا شاید به امید شبی که شوهر مفنگیش بتونه باهاش سکس کنه به خودش میرسید و چشم مردان زیادی به دنبالش بود ،
خونه نقلی جدید و شام و نهار زندگی سارا و خانوادش حالا مدیون پسر بزرگش مهرداد بود که توی شرکتی کار میکرد که به تازگی برای پدرش نگهبانی جور کرده بود و پسر دوم رو سروسامان داده بود و تأکید بر این داشت برادر کوچیکش رو هم سروسامان بده ،
مهرداد هوسی در سر داشت که فراتر از یک خواسته بود ،
طی چند سال اخیر نگاه شهوت انگیز به اندام مادر برای مهرداد از احساس گناه به احساس نیاز تبدیل شده بود و هیچ طوری از سرش در نمیومد ،
مهرداد که شایعاتی از سارا شنیده بود کار خودش رو توجیه پذیر میدونست ولی سارا هرگز نمیتونست چنین چیزی حتی برای پسرش بپذیره ،
مهرداد اندام بزرگ و برجسته سارا رو حیف و میل شده میدونست و میخواست برایش یک مرد تمام و کمال باشه و حاضر بود سالها صبر کنه تا به معشوقهش برسه ،
مهرداد سعی میکرد با صحبت های خصوصی و نوازش های پسرانه به سارا نزدیک بشه ولی این کارها قبل از اینکه به سرانجام برسه باعث کنش سارا میشد و بی نتیجه میماند ،
پاییز شده بود و سارا دچار سرماخوردگی شدیدی شده بود و مثل همیشه مهرداد پرستار سارا بود ،
آخرین بازدید از حال سارا رو مهرداد ساعت دوازده شب انجام داده بود و نگران حالش بود در حالی که عمیقاً از دست کشیدن به بدنش لذت میبرد ،
مهرداد اونشب مثل خیلی از شب ها از آتش عشق و شهوت گُر گرفته بود و تا دیر وقت خوابش نگرفت و در این فکر که چرا نمیتونه پیش عشقش بخوابه بود ، آتش شهوت ساعت دو نصف شب مهرداد رو بلند کرد و با نگاهی به برادر کوچیک تر به اتاق سارا برد ، نزدیک و نزدیکتر رفت و به تن بی جون سارا رسید دست لرزونش رو روی پیشونی سارا گذاشت ، سارا تب کرده بود و با لمس دست مهرداد روی پیشونیش بیدار شد ،
دست مهرداد به لباس سارا رفت که خیس عرق شده بود ،
مهرداد)مامان تب داری باید تبت رو پایین بیاریم ، میتونی شیافت بزنی ؟
سارا که از درد و بی جونی نای حرکت نداشت گفت احتیاج نیست خودم خوب میشم ،
مهرداد بدون انگیزه ای از کلامش و صرفاً از نگرانی گفت میخوای خودم برات بزنم ؟
اگه مهرداد به سوالش فکر میکرد میتونست جواب سارا رو حدس بزنه ،
مهرداد)پس میرم دستمال مرطوب بیارم ،
مهرداد رفت و با حوله صورت و تشت آب برگشت و حوله خیس رو چند باری روی صورتش گذاشت و برداشت ،
مهرداد)مامان لباست خیس شده باید درش بیارم ،
سارا که نای گفتن نداشت با صدای کم جون گفت نیازی نیست ،
شاید امشب تنها شبی بود که میتونست مهرداد رو به سارا نزدیک کنه ،
مهرداد بلند شد و به سمت در اتاق رفت و صندلی کنار در رو به در تکیه داد تا کسی نتونه در رو باز کنه ،
چشمای نیمه باز سارا به مهرداد بود که به سمتش اومد و با گلوی خشک و صدایی بم گفت کسی نمیاد ،
سارا در هضم این جمله مونده بود که دستای مهرداد بلوز سارا رو تا زیر گلو بالا داده بود و سینه های عریان بلورین و بزرگ سارا بیرون افتاد و سارا مجبور به همکاری برای خلاص شدن از بلوز خیسش شد ،
دست سارا بروی سینه هاش رفت و از شرم گاهی از مهرداد لباس میخواست و گاه ملحفه ،
مهرداد از خلوت خصوصی که با سارا داشت خوشحال بود و بدنش شروع به ترشح هورمونهای مردانه کرده بود و قصد تمام کردن رو نداشت ،
مهرداد حوله خیس رو دستش گرفت و روی شکم سارا گذاشت و شروع به حرکت دادن حوله کرد و از پهلوها و بالا عرق تن سارا رو گرفت و دوباره حوله رو خیسوند و با فکری آغشته از شهوت دست سارا رو گرفت تا از سینه هاش جدا کنه ،
سارا فهمیده بود این محبت تنها از سر دلسوزی نیست و حالا اون انرژی رو برای مقابله نداشت و تسلیم شد تا دستش کنار بره و سینه هاش برای دست کشیدن مهرداد آماده بشن ،
مهرداد که فکرش رو نمیکرد به همین زودی بتونه سینه های سارا رو ببینه داشت حوله رو بارها به روی سینه هاش میکشید و هر بار با دیدن حرکت سینه های سارا به بالا و پایین نفسی در سینش میمرد و تبدیل به آه و حسرت میشد ،
سارا با چشمانی بسته میدید و لمس میکرد دستانی که پشت حوله خیس از کشیده شدن به سینه اش سیر نمیشن ،
دست بدون واسطه مهرداد برای حس تب سارا روی پیشونی سارا نشست و با لمس کل صورتش به پایین و پایینتر رفت و از گردن و شونه هاش عبور کرد و به جفت سینه هاش کشیده شد و تا شکم رسید ،
سرفه های سارا اجازه نمیداد مهرداد احساس امنیت کنه ،
مهرداد دست از حوله کشیدن برداشت و کنار سارا نشست ،
کف جفت دستان سارا به روی سینه های بزرگش نشست و چشمانش رو باز کرد و گفت ممنون مهرداد حالم بهتره ،برو بخواب ،خودم لباس میپوشم ،
مهرداد خم شد و بوسه ای به پیشونی سارا زد و دست سارا رو گرفت و صاف کرد و سرش رو نزدیک شونه سارا گذاشت و دستش رو برد و بازوش رو روی سینه سارا گذاشت و شروع به نوازش صورت سارا کرد ،
مهرداد در حالی که بغض توی صداش بود گفت احتیاج به تشکر نیست همین که بتونم کنارت باشم برای من هم استراحته هم رضایته ، قرار نیست هیچ وقت تنهات بزارم و قرار نیست تو هم منو تنها بزاری ،
همه میرن و فقط منو تو میمونیم ،
سارا حالا میفهمید که میل مهرداد بهش زودگذر نیست و این عشق داره تباهش میکنه ، سارا جوابی جز سکوت نداشت ،
بازوی مهرداد به زیر سینه سارا رفته بود و نگاه مهرداد از صورت سارا به سینه سارا دوخته شده بود ،
این رابطه چیزی جز تباهی نبود ولی خواسته جگر گوشه سارا بود و امشب کاملاً برای سارا خواسته مهرداد روشن شده بود ،
سارا دستی که زیر سر مهرداد بود رو دور سر مهرداد حلقه کرد و سرش رو به بدنش فشرد و به آرومی شروع به نوازش کرد ،
فاصله صورت مهرداد با سینه سارا تنها یک یا دو بند انگشت بود ،
دست دیگه سارا از روی سینش افتاد و دست مهرداد به پایین اومد وسط دوتا سینه سارا موند،
قفسه سینه سارا از این وضع موجود تند تند بالا و پایین میشد ،
لبهای مهرداد به سینه سارا رسید و بوسه ای که برداشتنش چند ثانیه طول کشید از سینه سارا گرفت،
شاید سارا با وجود مریضی خودش رو برای رابطه آماده کرده بود ولی مهرداد سرش رو برداشت و گوشه لبهای سارا رو بوسید و با جمله زود خوب شو اتاق رو ترک کرد ،
چهار روز بعد که پنجشنبه بود و مهرداد از سر کار برمیگشت برادر کوچکترش رو دید که کوله پشتی برای خوشگذرانی با دوستانش آماده کرده بود مهرداد تا شروع به گیر دادن به برادرش شد سارا اومد و وساطت کرد که کاریش نداشته باش،
مهرداد که شاکی شده بود سرش رو به سمت سارا چرخوند و دید که سارا مثل نو عروسها موهاش رو رنگ کرده و اصلاح صورت کرده ، مهرداد دست و پاش رو گم کرد و از موضع خودش کوتاه اومد ،
مهرداد که میدونست امشب با عشق زندگیش به حجله میره برای خرید وسایل بهداشتی از خونه بیرون رفت و وقتی برگشت شوهر شناسنامه ای سارا سر شام بود و سارا منتظر خروجش از خونه بالای سرش ایستاده بود ،
سارا با خروج شوهرش از خونه به حمام رفت و با خروجش مهرداد برای شبی که در پیش بود به حمام رفت ،
مهرداد با وجود شورتی که پوشیده بود حوله رو دور خودش پیچید که شوق و ذوق کیرش رسواش نکنه ،
پشت در اتاق سارا وایساد و برای برداشتن لباسهاش در زد و اجازه ورود خواست ، صدایی از سارا نشنید و آهسته در اتاق رو باز کرد ، اولین چیزی که دید تشک دونفره ای بود که سالها پهن نشده بود و بوی تند عطر به مشامش خورد ،یک قدم به داخل اتاق برداشت که سارا رو دید که با شورت فسفری و سوتین سورمه ای کنار آیینه داشت آرایشش رو کامل میکرد ،
سارا با اون اندام پر حجم زنانه قرار از دل بیقرار مهرداد برده بود ،
با هیچ گوش کری نمیشد صدای ضربان قلب مهرداد رو نشنید ، به آرومی ابر و باد به سمت سارا قدم برداشت تا به پشت سر سارا رسید ، سرش رو کنار سر سارا رسوند و بهش از توی آیینه لبخند زد و دستاش رو آورد جلو و لوازم آرایشی رو از دستش گرفت و به زمین انداخت ،
بوسه ای به شونه سارا زد و حوله رو از کمر خودش جدا کرد و به سارا چسبید تا سارا آلتی رو که برای کشف حریم خصوصیش سیخ شده بود رو روی درز کونش حس کنه ، دستای مهرداد به دور شکم سارا حلقه شد و بوسه های متعدد به شونه و گردنش میزد ، با رسیدن دستاش به روی سینه هاش دستای سارا به عقب رفت و در پی لمس بدن مهرداد رفت ،
دستان بیقرار مهرداد هر لحظه مقدار بیشتری از سینه های معشوقه اش رو عریان میکرد ،
سارا فاصله گرفت تا دستش بین تنشون بره و کیر مهرداد رو لمس کنه ،
مهرداد فاصله گرفت و سوتین که حالا مزاحم بود رو باز کرد ،
جفتشون به رودررو شدن احتیاج داشتن ، سارا برگشت و مهرداد طلب لبهای بزرگش رو کرد و با گرفتن صورت سارا توی دستاش لب های رژیش رو بوسید و هر بار بوسه ها به خورده شدن انجامید ،
دستای سارا به زیر شورت مهرداد رفته بود و کیرش رو بیرون آورده بود و انگار که سالهاست توی این رابطه ست دستانش رو به آرامی دور کیر مهردادش بازی میداد و نمیذاشت که از سیخ شدن بیوفته ،
با خم شدن مهرداد برای خوردن سینه هاش کیر از دسترس سارا خارج شد و اینبار دستای سارا بدن مهرداد رو نوازش میکرد و نگاهش به ذوق مهرداد از خوردن سینهاش بود ، یک دهن و دوتا دست برای سیر شدن مهرداد کم بود ،
مهرداد بلاخره توی این حالت از خوردن سینهها خسته شد و دست معشوقه اش رو گرفت تا به رختخواب ببره ، با دراز کشیدن سارا مهرداد سراغ وسایلش رفت و در برگشت از شر شورتش خلاص شد ،
سارا با دیدن اسپری تأخیری و کاندوم لبخندی به مهرداد زد و وسایل رو از دستش گرفت و گفت اینبار نه.
مهرداد روی شکم سارا نشست و شروع به خوردن دوباره لبهای سارا کرد ،
هیچ عجله ای برای ارضا شدن نبود فقط لذت میخواستن اونم زیاد ،
وسط لب گرفتن ها مهرداد به نشانه موفقیت فاصله گرفت و لبخندی به نگاه سارا زد و سرش رو کنار سر سارا گذاشت و بغلش کرد و باز بوسه هایی از صورتش و لبهاش گرفت ،
توی صورت سارا رضایت بود ولی هنوز نمیتونست با شریک جنسیش راحت باشه ،
ولی مهرداد کلی ایده برای این رابطه داشت ،
مهرداد به سراغ شورت سارا رفت و آخرین مانع آرزوهاش رو با همکاری سارا از باسن و ران و پاهاش جدا کرد ،
سارا حسابی خودش رو برای این رابطه آماده کرده بود ولی دو دهه اختلاف سنی باعث شده بود درک زیادی از خواسته های مهرداد نداشته باشه و وقتی مهرداد سرش رو مابین پاهایش برد و شروع به خوردن چوچولش کرد تلنگری از پیچیدگی این رابطه خورد ،
مهرداد که انگار نه انگار این کُس ی زن میانساله با اشتیاق زیاد گوشه گوشهی لای پای سارا رو زبون میزد و از مزش لذت میبرد ،
اگه مهرداد شناختی از رابطه نسل های قبلی نداشت به سارا برای خوردن کیرش سخت میگرفت ولی بعد از خوردن کامل لای پای سارا بین پاهاش نشست و آماده شد تا کیرشو با چیزی که آرزوش رو داشت آشنا کنه،
دیدن این صحنه برای سارا قابل حضم نبود و سعی میکرد با مهرداد چشم تو چشم نشه ولی دیگه نمیتونست صدای لذت هاش رو پنهان کنه و با اولین اتصال کیر مهرداد به واژنش نفس در سینش حبس شد و با ورود کیرش از بیرون اومدن نفسش آهی آروم ولی کشیده درست شد که نگاه مهرداد رو به خودش جلب کرد ،
دیگه چیزی برای پنهان موندن نمونده بود و مهرداد و سارا لذت خودشون رو بروز میدادن ، چشمهای مهرداد خمارآلود شده بود و صدای آه کشیدن سارا نشانگر لذت زیادش بود ،
کیر مهرداد تا ته داخل کُس سارای دوست داشتنیش بود و همراه با تلمبه زدن دلش خوردن لبهای معشوقه اش رو میخواست،
خم شد تا کامی از لبان سارا بگیره ،سارا به استقبالش اومد و لبهاش رو بیشتر از چیزی که خواست مهرداد بود میخورد و علائم بدنش میگفت که سارا خانم طاقت کنترل خودش رو نداره و فشار دست ها و پاهاش دور بدن مهرداد هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد ،
مهرداد خیلی خود نگهدار بود ولی دیگه تلاشش بی فایده بود و مابین دست و پاهای قفل شده سارا شروع به پاشیدن آب کیرش توی کُس سارا شد و سارا حس گرمای منی مهرداد استارت ارگاسم شدنش رو زد و مثل دوران نوجوانی خودش رو با جیغ ریزی رها کرد و از تکاپوی افتاد ، مهرداد تلمبه های بدون نظمی به کُس سارا میزد تا آخرین قطرات آبش هم خالی بشه ،
مهرداد آخرین بوسه ها رو از لبای عشقش گرفت و کنار سارا افتاد ،
چشم مهرداد از سارا برداشته نمیشد ، سارا این رابطه هنوز براش یک گناه یا رابطه ای شرم آور بود و مهرداد این رو متوجه شده بود ،
مهرداد سراغ دستمال کاغذی ها رفت و بعد از تمیز کردن خودش دستمال ها رو روی تشک برد و پاهای سارا رو کنار زد تا براش لای پاهاش رو تمیز کنه ، سارا نمیتونست توی چشمای مهرداد نگاه کنه ،
مهرداد دستمال های آغشته به منی رو کنار گذاشت و کنار سارا رفت و خودش رو بغلش انداخت و سارا رو به بغلش کشوند و باهاش چشم تو چشم شد،
مهرداد)عزیزم نگام کن و بگو که تو هم راضی هستی ؟
سارا)راضیم ،
مهرداد)پس بگو کجای کارمو دوست داشتی ؟
سارا)عزیزم همش خوب بود ،
مهرداد)پس دوباره انجامش بدیم ؟
سارا)الان ؟!
مهرداد)آره ، مشکلی هست ؟
سارا)نه ،نه، فقط تو هم خواسته هات رو بگو؟(سارا از خواسته های جوانان امروزی آگاه بود)
مهرداد)بهت سخت نمیگیرم ، کم کم میفهمی ،
سارا)میخوام الان بدونم ،
مهرداد) بلدی بخوری ؟
سارا چشماش رو از روی خجالت دزدید و گفت یاد میگیرم ،
مهرداد)تا حالا سکس از مقعد داشتی ؟
سارا جابجا شد و بلند شد و حوله ش رو برداشت و گفت من ی دوش بگیرم و برگردم ،
در نبود سارا مهرداد اسپری رو به تخماش زد و خودش و اتاق رو برای سکس دوباره آماده کرد ،
با برگشت سارا اتاق بار دیگه فضای سکسی به خودش گرفت ،
سارا حوله رو کنار انداخت و بین پاهای مهرداد نشست و کیرش رو توی دستاش گرفت و سعی در راست کردن کیرش داشت ، از بوی اسپری متوجه شد باید به صورت خوابیده شروع به ساک زدن بکنه ،
هر آدم عاقلی میتونست بفهمه که این بار اوله که سارا مزه کیر رو میچشه و سعی داشت با توی دهن داشتن کیر اونو آماده کنه ، مهرداد از دیدن کیرش توی دهن عشقش تحریک شد و کم کم کیرش جون دوباره گرفت ،
دیگه کیر مهرداد توی دهن سارا جا نمیشد و سارا سعی بر لذت دادن به طرف جنسیش داشت و با مکیدن عمیق کیرش سعی بر این لذت داشت ،
مهرداد از دیدن کیرش توی دهن سارا لذت کافی رو برده بود و ازش خواست که زانو بزنه و خودش رو آماده سکس مقعد کنه ،
سارا لبخند بر لب در حالی که پوزیشن داگ استایل میایستاد گفت فقط بدون بار اولمه پس آروم انجامش بده ،
مهرداد از شنیدن این خبر دودل شد و تصمیم گرفت که تا جایی که دردش نگیره پیش بره برای همین پشت سرش خیمه زد و شروع به خوردن سوراخ کونش کرد ، مهرداد که امشب شب برآورده شدن آرزوهاش بود اون کون گنده سارا رو از چنگ و دندان سرخ کرده بود و بلند شد و کیرشو روی کُسش گذاشت و با چند بار عقب و جلو کیرشو توی کُسش جا کرد و شروع به تلمبه زدن کرد، آب جمع شده توی دهنش رو وسط لمبرای کونش انداخت و به سمت سوراخ کونش هدایتش کرد و همراه با تلمبه های نامنظم شستش رو روی سوراخ کونش گذاشت و شروع به بازی دادن انگشتش کرد ،
سارا تمام ترس بود و هر بار با فشار انگشت مهرداد ماهیچههای کونش رو منقبض میکرد ولی از حوصله مهرداد و لیزی انگشت بلاخره شست مهرداد داخل رفت و نگه داشت ، حالا دیگه ترس سارا ریخته بود و مقدار درد رو بخاطر شریک جنسی جدیدش تحمل کرد ،
تلمبه های مهرداد توی کُسش درد رو قابل تحمل کرده بود ،
حالا مهرداد داشت شستش رو تا ته توی کونش تلمبه میزد ، چیزی نگذشت که دوتا انگشت اشاره و میانی رو جایگزین شستش کرد و باز سرعت تلمبه ها رو توی کُسش زیاد کرد ،
حالا که که تونسته بود دوتا انگشتش رو توی کونش جا بده دست از تلمبه زدن برداشت و کیرشو درآورد و شروع به بازی دادن انگشتاش توی کون سارا کرد ،
سارا چیزی از درد نشون نمیداد و این مهرداد رو برای کردن کون سارا قوی میکرد ،
چیزی نگذشته بود که دوتا انگشت مهرداد کونش رو حسابی باز کرده بود ،
مهرداد یک دستش رو دور شکمش گرفت و کیرش رو با انگشت ها جابجا کرد ،
تاب و تحمل سارا تمام شد و از درد وا داد و خودش رو به جلو هُل داد ، در ابتدا مهرداد خودش رو همراهش به جلو هُل داد تا کیرش داخل بمونه و بعد ازش خواست که کمی تحمل کنه و قول داد که از اینجا به بعدش دردش نگیره ،
سارا که هر لحظه دردش کمتر میشد به مهرداد اعتماد کرد و تن به خواستهاش داد ،
مهرداد با مهارت شروع به ماساژ لبه های مقعدش کرد و تلمبه های ریزی درجا میزد ،
ناله سارا بلند شده بود ولی اعتراضی نمیکرد ،مهرداد شروع به هُل دادن کیرش کرد و با تحملی که سارا از خودش نشون داد به مرور کیرشو تا انتها توی کونش جا داد ،
ناله های سارا سر به فلک کشیده بود و لرزشی با هر تلمبه توی ناله هاش شنیده میشد ، لرزش لمبرای بزرگ کون سارا زیر تلمبه های مهرداد همون حسی رو داشت که مهرداد رویاش رو دیده بود ، دستای ستون شده سارا خسته شد و صورت سارا به تشک چسبید ، مهرداد ازش خواست تا آروم دراز بکشه تا همراهش به صورت دراز کش سکس کنن ،
سارا بالشتی زیر لگنش گذاشت و دراز کشید ،مهرداد حالا در پوزیشنی سخت تر به کون سارا تلمبه میزد و لمبرای کونش رو چنگ میزد ، نیم ساعت از تلمبه زدن مهرداد گذشته بود و مهرداد در آستانه ارضا شدن نگران ارضا نشدن سارا بود غافل از اینکه نو عروس میانسال ما ارگاسم دومش رو هم نوش جان کرده ،
مهرداد قطرات منی خودش رو تا آخر توی کون سارا خالی کرد و با بوسه هایی به پشت سارا کنارش افتاد و با صورت پر از اشک و لبخند سارا مواجه شد.
نوشته: مهرداد